Homayoun Shajarian
Be Tamashaye Negahat
[متن آهنگ «به تماشای نگاهت» از همایون شجریان]

[قسمت ۱]
گو چه رازی است در این موج مه آلود نگاهت که تو چون باد پریشانی و مستی؟
دست در دست خزان، خنده کنان در دل این باغ نشستی
قامت عمر مرا خشک تر از شاخه ی بی جان بشکستی، بشکستی
چه بگویم؟ به که گویم که دلم گلشن اسرار تو گشته؟
گل هر یاد در این باغ پریشان به سر انگشت تو در خاطره ی خاک نشسته
وای بر من که دلم پر ز تمنای تو گشته
نتوانم، نتوانم که بگویم دل من لیلی اش از یاد نبرده

[قسمت ۲]
من که عمرم به تماشای نگاهش همه بر باد نشسته
همچو لیلای پریشان تو بر خاک نشستم
خسته ام، خسته تر از مرغ پر و بال شکسته
خسته ام، خسته تر از قامت مینای شکسته
جز غم روی رُخش در دل حیران چه توان دید؟
به که گویم، به که گویم که من از عشق غریبش نگذشتم؟
نگذشتم