Homayoun Shajarian
Beyond Any Form(همه هیچم)
نه فرشته ام، نه شیطان
کیم و چیم، همینم
نه ز بادم و نه از آتش
که نواده ی زمینم
منم و چراغ خردی
که بمیرد از نسیمی
نه سپیده دم به دستم
نه ستاره بر جبینم
نه فرشته ام، نه شیطان
کیم و چیم، همینم
منم و ردای تنگی
که بجز منش نگنجد
منم و ردای تنگی
که بجز منش نگنجد
نه فلک بر آستانم
نه خدا در آستینم
نه حق حقم، نه ناحق
نه بدم، نه خوب مطلق
سیه و سپیدم ابلق
که به نیک و بد عجینم
تب بوسه ایم از آن لب
به غنیمت است امشب
که نه آگهم که فردا
چه نشسته در کمینم
که نه آگهم که فردا
چه نشسته در کمینم
منم و ردای تنگی
که بجز منش نگنجد
نه فلک بر آستانم
نه خدا در آستینم
نزنم نمک به زخمی
که همیشگی است، باری
که نه خسته ی نخستین
نه خراب آخرینم
که نه خسته ی نخستین
نه خراب آخرینم
نه فرشته ام، نه شیطان