[ورس]
تو این سال ها دیگه هر اشتباهی از دستم برمیومد و کردم
کم نه، چند سال هر شب از دستم در رفت
رفتم چند سال هر صبح با گردن کج برگشتم
خودم دل خودم و می زدم
خودم و می زدم، ریشام و نمی زدم
اگه بدونی چقد رو خودم چاقو کشیدم من
هنوزم خیلی شبا خوابم نمیبرن
تو فک می کنی کی موند؟
اون روزا که فقط خودم پیش خودم میموند
خودم برا خودم شعراش و بلند میخوند
خودم برا خودم نیرو کمکی بود، کی موند؟
وقتی اون قدر جفنگ بودم حتی تو چشمای خودمم نگاه م نمی افتاد
بهم حق بده نذارم بفهمیم، عین شاگرد عاشق استاد
من از راه به در بودنام و بودم، اومدم
با پای خودم اومدم، دورام و زدم، اومدم
بعد این همه سال رو برگردوندنم، مرد شدم اومدم، الآن خودمم
با یه گونی ورق مچاله که گوش درد و دلِ یه دهنِ گشاده
منم اون پشت به دوربین همه م
اینجانب، محمدرضا شایع