[قسمت یک: شایع]
شنیدی میگن دستِ خودمون نبود؟
ما هم دستِ خودمون نبود
تو یه روز و بگو ما توش کونمون نسوخت
یه ناهار و شام نمیداد پولِ بودجَهمون
بچه شیش ساله میدیدی عملی تل
با چوبِ جعبههایِ موز دور پیت حلبی جمع
خبرِ جنگ میاد از محلِ بقلی زنگ
میزنیم باقی بچهها هم بیان همه یه چرخ
میپیچه تو منطقه صدا گاز خالی موتورا
کدوم محل بوده بکنیم کارد لایِ بُتُناش؟
اینجا یه ایل آمادهن آبگاهِت و سوراخ
کنن و یه هفت هَشتا چاک واشه تو موهات
هر کیو میبینی عقده گاییدش
انقدر با خودش بده وایمیسته پُشت به آیینهاش
اخراج شد از مدرسه چون مبصر و میزد
چون همیشه بچه کارگرا به تخمِ مدیرن
دخل با خرج نمیخوند
تو کلاسِ ما هیچکی درس نمیخوند
انقدر فشار بود رو مَردایِ خونه
از یه جا به بعد دیگه مَرد نمیموند
حتی اونکه تو تکیه حسینه
یهو تو یه روز عوض میشه قصّه زُبیره
همهی این زمین زمینایِ خداست
اما جایی که بزرگ میشی خیلی مهمه
[همخوان: مهیار]
کسی صابخونه نشد تو محلِ ما
میترسن مأمورا طرفِ ما بیان
صدتا رفیق داریم سند بخواد
کوچههایِ سه متری ما رو فقط به گا میاد
کسی صابخونه نشد تو محلِ ما
میترسن مأمورا طرفِ ما بیان
صدتا رفیق داریم سند بخواد
کوچههایِ سه متری ما رو فقط به گا میاد
[قسمت دو: دانیال]
کوچههایِ سه متری، زنگهای خراب
تهِ انباری پُره ظرفای شراب
یه سیم از تیرِ برق و برقای خلاف
بچهی پنج سالهشون انبار مواد
شهرداری میسازه با داربست مسجد
رئیس بودجه میخوره کارمندا بَرده
ماه چیه، نمیرسه کارکرد تا هفته
یه خونهی ۴۰ متری ۱۱تا بچه
میدونی اینجا رو کرده پول پایینِ شهر
خطری میپذیرن که توش فاییده هست
نمیدونن گوشت بالاعه یا پایینِ نه
کیف میکنن که موتوریِ خوب آیینه زد
ما میریم محل اونا، قرار از ماعه
همه تیزی بیارن فردا قرار دعواعه
فقط بچهها حواستون باشه
خیابون اصلی راه فرار نداره
این به اون میگه خالکوبی نداری احمق؟
داریم میریم جنگ، خایه نداری برگرد
ما که همه داداشامون رجائی شهرن
میریم پیش اونا، مأمورا از ما میترسن
اینجا تازه میفهمی امنیت چیه
یه چیزایی میبینی روحت اذیت میشه
یه درس داره این ورس فک کن بهش
هرجایی که فقر باشه وضعیت اینه
[همخوان: مهیار]
کسی صابخونه نشد تو محلِ ما
میترسن مأمورا طرفِ ما بیان
صدتا رفیق داریم سند بخواد
کوچههایِ سه متری ما رو فقط به گا میاد
کسی صابخونه نشد تو محلِ ما
میترسن مأمورا طرفِ ما بیان
صدتا رفیق داریم سند بخواد
کوچههایِ سه متری ما رو فقط به گا میاد
[قسمت سه: دانیال]
وقتی بچهای چَک میشه جاییزت
میری تو خیابونا نمیشینی پای درس
جفت گوشا رو پلمپ میکنی لای در
میگی باید بشی یکی از خوبای پایتخت
پشتبوم خونه رو میکُنی پُره کفتر
رنگ قلبت و برعکسِ دور کلّهت
میزنی یا میزننت اینجا قانونشه
یه چیزی شبیه خودِ جنگل، من
رفیقامو دیدم اونورِ کابین
تو اتاقهایی که میریزه خون سَرِ چایی
آدما دوستت ندارن پول که نداری
یه جا خسته میشی از موندنِ پایین
تو این کوچهی ما هر کسی شَر باشه بُرده
موش میبینی اندازه گربه
صدات بیاد بالا باید تاوانشو بدی
لرزیده تا حالا هرکی خربزه خورده
دهنا خشک و چشما خرابن
یه لباس و میبینی تنِ ۳تا برادر
اینجا هیچ رقمه ترسی ندارن
اَ این درجهدارایی که تو بنزا سوارن
یه گله میشن یهو با یه زنگ
خونهها رو میبینی میافتی یادِ جنگ
این کوچهها فرق داره با کل دنیا
به منزل میرسه بارِ کج
[همخوان: مهیار]
کسی صابخونه نشد تو محلِ ما
میترسن مأمورا طرفِ ما بیان
صدتا رفیق داریم سند بخواد
کوچههایِ سه متری ما رو فقط به گا میاد
کسی صابخونه نشد تو محلِ ما
میترسن مأمورا طرفِ ما بیان
صدتا رفیق داریم سند بخواد
کوچههایِ سه متری ما رو فقط به گا میاد
[قسمت چهار: شایع]
رو جدول کفتری
کیون و پهن کردن زمین
اون یکی تو گوشِ بقلیش میگه
تعداد زیاده رسید کم دَم نگیر
پِلَنِ هر رو همینه اَللی طَلی
لفظ میاد اوّل تو مَردی بعد علی
رو جنسه میگه داشی قلبمی
میگم نمیخواد
شما از جیبِ ما کف نرین، حله
اینجا اعتماد
یعنی کسُشعرِ محض، حتّی به چشات
حقّم دارن رحم نداره فشار
نه خبر از ارثه، نه بابای مغازه بذار
یه شلوار و یه سال میبینی پایِ طرف
دهتا استکان زندگیشه و دعوا و قمهش
کی دوست نداره افتخار شه برا ننهش
به خودِ آدم هست به شرایط هم هست