{متن آهنگ «کبک» از حمید صفت و حصین}
[مقدمه: حمید صفت]
من گوشم به این حرفا بدهکار نی
(داش)
بریز برا خودت بابا
[قسمت یک: حمید صفت]
منو قضاوتم نکن با حرف ۴تا جنده
(آها)
داش حمید یه عمر جنگیده کفِ جبهه
پشت سرش پُره قصه
(چی؟)
رفیقش گیر بیسه
لبخندش تلخه
حسشه این شبا فقط
[همخوان: حمید صفت]
گریه، گریه، گریه، گریه
(yeah, yeah)
کجدار و مریض لیله، لیله، لیله، لیله
به هم میزنیم فقط هره کره، هره کره
چال شدیم از ازل زنده، زنده، زنده، زنده
(yeah)
[قسمت دو: حمید صفت]
گشنه بودیم و شدیم تلف
دست خالی تو میدون با ۳ قوه شدیم طرف
غول به کونت میبندن با پول میشی لقد
گوه میگیره کلهات
اشک میچکه ازت
قاضی با یه قلم اَ بیخ میکُنه شَتک
خودمو تش نی یادم
گفتن نرو، وایسادن ببینن من کم میارم
تو مسیری رفتم بد
هرچی آدم قصهامو شنید دیدیم ازش پشم میبارد
عشقی صفری یا صد
مشتی مهربون ته حماقت
رپ کردن دلی، فلو تهه شرارت
تهش میشه فقط واسهات
[همخوان: حمید صفت]
گریه، گریه، گریه، گریه
کجدار و مریض لیله، لیله، لیله، لیله
اینجا میکننت قیمه، قیمه، قیمه، قیمه
رو به باورامون میتراشن صدتا قبله
برفا آبو، کبکا ذله
[قسمت سه: حمید صفت]
من که سوخته، خسته، کوفته
وقتی دیدم عشقو از یه تن فروخته
وقتی دیدم هرکی سفته
واسه یه سکه لخته
قصه اینه دیگه معصومیت زرِ مفته
چشِ کی سیره؛ چشِ کی گشنه
کی پیِ حسه؛ کی پیِ لقمه
اینا به ذاته؛ اونا به عقده
[پل: حصین]
یه نخ از اون سیگارات بیار
بیا بشین اینجا کارت دارم
در ضمن حواست به خودت باشه ها
اینورا عاطفه شوهر کرد
[قسمت چهار: حصین]
آمادهی جنگ
لبریز شد دیگه کاسهی صبر
تعطیل شد برام واژهی ترس
تکمیل شد شاید پازل تهش
من اللّهی وسط بازی مرگ
خونسردترم حتی اَ قاتل قرن
زندگی قصهی شیرین و تلخ
بستمش هر موقع جا بده قبر
هی ساختیم و کردن آوار
تن موند و یه روح مازاد
خستم اَ این راه ناصاف
کیرم تو این دست اندازا
عقب وایسا پَ
بوی کباب میاد
اما کردیم خر داغ
دقت سرکار
قصه خوف میشه بچسبه سیم سرباز
گشنن
همه شل کردن
پشت کردن
دولتام هوشمندن
خوشرنگن
هر روزم روشنتر
فرو میکنن تا برسه به پشت گردن
حق خوردن و رشد کردن
توش کردن
ملتم خوش خندن
پشت پردهام
هرکی جلوش گردن
خم نمیکنه سریع جاش پشت نردهاس
کی میدونه تهش چیه؟
بخشش خوبه یا فرصت تصفیه
منجی میاد یا میمونه فرضیه
عمر کوتاهه مثِ سبزی عید
یکی فهمید رفت
اون یکی رفت ولی فهمید تهش
دنیا دار مکافاته هر تیکهاش
شادی روح اونکه تغییر کرد، تکبیر پَ
قصه رو تا یادم میاد
زدیم حرف حق
یه مشت حیف نون
دادن دستمون
خونه غرق خون
ولی شک نکن ایرانم میایم
به سر شبای خوف
میزنه هوای جُرم
رو به این درای قفل
نداریم خیال صلح
[همخوان: حصین]
لیله، لیله، لیله، لیله
میسوزیم از ازل زنده، زنده، زنده، زنده
اینجا میکننت قیمه، قیمه، قیمه، قیمه
روی باورامون میتراشن صدتا قبله
برفا آبو، کبکا ذله