[آلبوم «پارانویا» | متن آهنگ «عنکبوت» از آرون و عرفان]
[همخوان – هومان]
خونه مثل سلول انفرادیه
واسه تو دارک واسه من عادیه
عنکبوتاش همه یه حالیه
نمیشه تووش خوب بود یه ثانیه
خونه مثل سلول انفرادیه
واسه تو دارک واسه من عادیه
صبح تا شب اشکم توو شادیه
میشه اوکی باشی یه ثانیه؟
[قسمت اول – هومان]
بدم میاد از آدم توو آینه
چون نمیشه حرف زد باهاش تا وقتی پایینه اون
مثل باد میگذره ولی روزها طولانیه صبح
من از خواب میپرم یهو سی و سه سال دیگه شد
عقربه با این عجله میری کجا؟
آرزوهای من هنوز توو راهان
منو از جوونیم نکن جدا
منو از جوونیم نکن جدا
[همخوان – هومان]
خونه مثل سلول انفرادیه
واسه تو دارک واسه من عادیه
عنکبوتاش همه یه حالیه
نمیشه تووش خوب بود یه ثانیه
خونه مثل سلول انفرادیه
واسه تو دارک واسه من عادیه
صبح تا شب اشکم توو شادیه
میشه اوکی باشی یه ثانیه؟
[قسمت دوم– عرفان]
قایم شدیم زیر پوست خودمون
میگیم دروغا رو هر روز به خودمون
یه اقیانوس عمیق و کوسه دورمون
نمیشناسیم دشمن و دوست خودمون
رابطه ها کم شد، رفاقت ها سم شد
آتشفشان توو سینم ذره ذره سرد شد و
سنگ شد و توو دره فکر و خیال
خورشیده کمرنگ شد و
توو غروب دلم غرق شد، تنگ شد
تا رسیدم به تاریکی مطلق فضا گرم شد
نور اومد و شب مرد، از یه اشک یه بذر شد
اَ یه بذر یه برگ شد، هر یه برگ یه پَر شد
مثل ققنوس شعله زنده زیر خاکستر شد
رفیقام که حال و مالو بد کردن
جا کمک توو کارا برام سردردن
از رقیبام که بالاتر یه سر گردن
در اومدم از جا محاله برگردم
[همخوان – هومان و عرفان]
خونه مثل سلول انفرادیه
واسه تو دارک واسه من عادیه
عنکبوتاش همه یه حالیه
نمیشه تووش خوب بود یه ثانیه
خونه مثل سلول انفرادیه
واسه تو دارک واسه من عادیه
صبح تا شب اشکم توو شادیه
میشه اوکی باشی یه ثانیه؟