Erfan
Taleh
[مقدمه]
ده دوازده سال پیش
یکی از طرفدارام داستان زندگیشو برام تعریف کرد و
مو به تنم سیخ شد
اولا حتی روش نمیشد بگه داستان خودمه
میگفت داستان دختر خالمه
ولی ازم قول گرفت زندگیشو برا کل دنیا تعریف کنم
این از قولم، اینم از داستانت مو به مو
امیدورام هر جا هستی بشنویش و حالت خوب باشه

[هم‌خوان – مینورام]
آرایش کن برو به سمتش
یه لبخند مصنوعی بزن بهش
پول میاد پول میره یه تله اس
طعمه‌ نشو نیوفت به چنگش

[قسمت یک – عرفان]
پنج، شیش بودم بودیم شبیه بقیه ماها
یکم شبیه مامان، یکم شبیه بابا
ولی‌ عوض شد همه چی‌ اون شبی‌ که ماها
فهمیدیم کلاه گذاشت سرش شریک بابام
هی، بابا شد یه پیر منقلی
دیگه مرد نبود، بودش مثل پیر زن ذلیل
فروخت و دود کرد همه خونه زندگی‌
غیر منو مامانمو چهار تا میز و صندلی‌
هشت، نه بودم ولی‌ مثل دیروز میمونه
خونه جوردنو داد و گرفت پیروزی خونه
زندگیم زیر و رو میشه و اینجور میمونه
فقر مثل برق میاد میشه ویروس جونت
هی هم بدتر شد، رسیدم راهنمایی‌
گاهی پیش مامان میموندم و گاه فراری
دیگه چشو گوشم به همه چی‌ باز شده بود
دیدم به دل پسر غیر هوس راه نداریم
[هم‌خوان – مینورام]
آرایش کن برو به سمتش
یه لبخند مصنوعی بزن بهش
پول میاد پول میره یه تله اس
طعمه‌ نشو نیوفت به چنگش

[قسمت دو – عرفان]
دنبال عشق بودم، دنبال توجه
یکی‌ برسه بگه میخوامت، بگه فقط تو
توو خونه که نبود، شاید اون بیرونا باشه
بعداً دیدم منو فقط میخوان برا تنوع
هر کی‌ خواست منو هر جوری نه نگفتم
هر کی‌ هر چی‌ داد دستم یه نه نگفتم
چیو حس کنم، گاهی‌ نعشگی بهتره
گذاشت کشو کف دستم و نه نگفتم
توو بغل غریبه ها، قدر چند سال آروم میرن دقیقه ها
گاهی‌ بعدش توو دستشویی من درو میبستم
اشک میریختم نمیرسید کسی‌ به داد
اولش دیپرس میشی‌
ولی‌ خب میگذره بی‌ حس میشی‌
بعدش تو، هی‌ سرد و بی‌ عشق میشی‌
دلت میمیره و پیرش میشی‌

[هم‌خوان – مینورام]
آرایش کن برو به سمتش
یه لبخند مصنوعی بزن بهش
پول میاد پول میره یه تله اس
طعمه‌ نشو نیوفت به چنگش
[قسمت سه – عرفان و مینورام]
یه شب پیشم بود یه غریبه
شروع کرد به برام تعریف کردن
ازم قول گرفت داستانشو بگمو
منم امشب برات تعریف کردم
یه چیزایی‌، حرفایی بات میمونن
گاهی‌، کسایی بات میمونن
یه شب پیشم بود قصه شو بهم گفت
الان کجاست من نمیدونم
گفت که با آهنگات زندگی‌ کردم
یک بار تو هم منو زندگی‌ کن