Erfan
Ghabe Shishei
[متن آهنگ «قاب شیشه ای از عرفان و سیاوش قمیشی]


[مقدمه: سیاوش قمیشی و عرفان]
مثل یه حقیقت رفته به باد
منو با خود می بره مثل یه رویا توی خواب

شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش
از پس شیشه تو را میبینم که گرفتی مرا در بر خویش

[قسمت 1: عرفان]
از پشت قاب شیشه ای
من خوابم خواب شیشه ای
هر گفته داره ریشه ای
از آوارگی ولی غیر از بارو بستنو رفتن چاره ای که نیست
حاضری بری؟
شب خفته قانعی به چی؟
حرفامو ساده می شنید
آره می شنید از هر نسل و کاروپیشه ای
پرواز
همراه باد بی مسیر
امواج ساحلی که نیست
افساره بسته به قلبت
هفت هزار ساله که دسته
بسته ولی هستش تو همون دستای خاک پیر
چشما همواره خیس خیس
وطنم بر باد ریزو ریز
با دو تا امضای زیر میز
نگاهم خیره میشه به نصفه ی پر این جام شیشه ای
بهم نگو فردایی دیگه نیست
بهتر از امروزو میشه دید آره میشه دید
(آره میشه دید)
[همخوان: سیاوش قمیشی]
شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش
از پس شیشه تو را میبینم که گرفتی مرا در بر خویش
من وضو با نفس خیال تو میگیرم
و تورا می خوانم
و به شوق فردا که تورا خواهم دید
چشم به راه میمانم

[پل: عرفان]
می مونم و میخونم واسه ایران
آره می خونم از اینجا
منو دل بیمار بیمار
میخونیم از ایران
می مونم و میخونم واسه ایران
آره می خونم از اینجا منو دل بیمار بیمار
میخونیم ازایران

[قسمت 2: سیاوش قمیشی]
تن من پاره ای از آن تن توست
و قشنگترین شبای پر ستاره شب توست
تن من پاره ای از آن تن توست
و قشنگترین شبای پر ستاره شب توست

[همخوان: سیاوش قمیشی]
شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش
از پس شیشه تو را میبینم که گرفتی مرا در بر خویش
من وضو با نفس خیال تو میگیرم
و تورا می خوانم
وبه شوق فردا که تورا خواهم دید
چشم به راه میمانم
[قسمت 3: عرفان]
از پشت قاب شیشه ای
من خوابم خواب شیشه ای
از گفته ساده میشه دید
بارو بستم و رفتم آره ایران نگو داری از ما تو کینه ای
تنها و بی کسی
راوی فردا تو می رسی
غمخوارم داره سینه ای سوخته تر از هر داغ دیده ای
توی گوشم آه میکشید و میخوندم من نامه ها از خاطرات اون زاده هاش با قلبای نا امید
دروازه آره با امید
دروازه آره با کلید
ولی توی دستای ما که نیست
توی دستای خائنی ست
فرزندای مارو شهرای ما رو گنج و نفت و معدن های مارو
فروخته واسه چی؟؟
اشکای ما رو دردای ما رو به 17 نسل پس فردای مارو
بگو آخه واسه چی؟؟
چشما همواره خیس خیس
وطنم بر باد ریزه ریز
با دو تا امضای زیر میز
نگاهم خیره میشه به نصفه ی پر این جام شیشه ای
بهم نگو فردایی دیگه نیست
بهتر از امروزو میشه دید آره میشه دید

[همخوان: سیاوش قمیشی]
شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش
از پس شیشه تو را میبینم که گرفتی مرا در بر خویش
من وضو با نفس خیال تو میگیرم
و تورا می خوانم
وبه شوق فردا که تورا خواهم دید
چشم به راه میمانم
[پایانی: عرفان]
آه، عرفان
پایدار