Gdaal
Badmasti
میخوام خوب شم بگو چرا بد تر میشم من
دیشبُ دوباره بدمستی کردم
وقتی تنهایی تو غربت من رد میکردم
نسلم شعرامو از بر میکردن
تو شهرم ببین
یه ایده داشت تو مغزم میزد پر
کردم جلدش رو بیت و کفتر نی اصلا
مهم نی شعرامو کمتر میفهمن
من تو کار کیفیتم آره کمیّتم برام مطرح نی اصلاً
فهمیدم از نظم و نثرم میترسن
نمیفهمی
بگم ترجمه کنن
شاید رپرای کاباره ای رپ و ول کنن
برن خونه مامان با میکروفون درد و دل کنن
نه نمیخونم که مردمم مست و چت کنن
همه چی میچرخه این چرخه خطرناکه اگه بی جنبه باشی
مثل میوه های سر فصل
هر چی هم مدتی داره
آخرش میگنده داشی
میگنده داشی

میخوام خوب شم بگو چرا بد تر میشم من
دیشبو دوباره بد مستی کردم
وقتی تنهایی تو غربت من رد میکردم
نسلم شعرامو
از
بر
می
کردن
آه