(Gdaal)
یکی رَد داده
یکی ترس داره
یکی جمع باهاشه ولی خیلی تنهائه
زیرِ پامو خالی کرد طبقِ معمول
همون کس کشی که قرار بود رفیقم باشه
اصاً تو حل من معضلم داشی
تو پاک و منزه من مطربم داشی
بابا اصاً تو خب دو عالم
من شرّو کم کنم برم مرخصم داشی
بگو چرا میخوای تو دور و وَرَم باشی
با اعتبار بقیه تو معتبر باشی
تو که کلی داری بهش بنازی
من فردا بمیرم نیست تخمم داشی
تو هنرپیشه ای و بازیگری
ما هنر پیشه کردیم و یاغی گریم
تو که توو امنیتی فلا کَسک هم باباته
به من چی کار داری که حتی نفسم قاچاقه
تو که ته تقاری همه چی شیبه برات
ولی برا ماها سربالایی
سر بالاست نیا دَم پرم هی
من فقط یه دوست دارم که دَم پَرمه
باهام هم قسمه باهام هم سفره
فقط یه دوست دارم اون هم دفترمه
اون هم دفترمه
(Chorus)
سیاه میشه ورقایِ سفیدش تا من
توو تاریکی چِشام امیدو ببینه باز هم
قول داده اون بالا رو بگیره با من
هر چی قول و قرارِ بینمون نمیره یادم
(Imanemun)
اون خنده هامو دید
اشکامو دید با من تلخو چشید
اون همه دردامو دید حرفو توو سرم فردا کشید گفت
نباید دست بکشی
ترس بشه ایست باید قلب کنه ریسک حتی
اگه دارن همه جاده ها پیچ
به ما عاشقا هیچ رسیده همینه رسم بازیش
این رسم بازیه یه وقتایی زندگی بد به گات میده
میگذره دود میشه لحظه ها میره
تو دنبالِ چیی توو این اوضاع تیره
اینا درسایی بود که داد بهم یه دوست
یه دوستی که دنبالِ پیکار نبود
فقط یه رو داشت توو فکر انکار نبود
زبون باز نکرد و بودش پنهان پهلوم
کسی نبود جز
دفترِ شعرام ، دفترِ شعرام
غیرِ اون توو زرد بودن همشون پیچیدن رفتن
تا دورش اومد
تا خوش بودم همه شلوغ دورم بودن
میگفتن تا تهش باهامن الآن گُمن کوشن ؟
الآن ، فقط من و اون توو کل شهر قدم
با هم میزنیم و میدونه که چی اومد سرم
(Chorus)
سیاه میشه ورقایِ سفیدش تا من
توو تاریکی چِشام امیدو ببینه باز هم
قول داده اون بالا رو بگیره با من
هر چی قول و قرارِ بینمون نمیره یادم
نمیره یادم