Paya
Almas
[هم خوان: عرفان و جیدال، عرفان]
میزنن این چراغا توی چشم برق باز هی
نه خانوم، بیرون واینسا، بیا تو در بازه
میدونم عاشق اونی که بیشتر میدرخشه
میدونم میدونی که من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه

[ورس ۱: جیدال]
ای
ویروسیم این بازی بیماریمونه (ای)
خودمون بریم اون اینجا می مونه (ای)
عزرائیلت و من چند روز پیشا دیدم
زیر لب نشسته جیدال میخونه (اوووف)
پانچ بعدی فر میخوری (ها ها)
تو که هرروز به ما فکر میکنی (هر روز)
هر گهی می خوریم همون و هی میخوری
میبینی اصل جنسیم ما رو فیک میکنی
عجب وضعیتی، یه فرقی هست (فرقی)
اینجا وقتی هستی تو تو امنیت
و من منتظرم که (کی) بیان بالا سرم امنیتیا (ها)
تو این راه جمعیت زیاد
تقریبا بیست به بالاترم از کل جمع
چسبیدن این بار بدجور به سقف
آویزونن دخترا بدجور به من و
[هم خوان: عرفان و جیدال، عرفان]
میزنن این چراغا توی چشم برق باز هی
نه خانوم، بیرون واینسا، بیا تو در بازه
میدونم عاشق اونی که بیشتر میدرخشه
میدونم میدونی که من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه

[ورس ۲: ایمانمون]
آه، ایمانمون
شیش و نیم صبحه بازم چشاش به دره
درگیر ذهنش و نگاش به من
میگه، «یه امشبم منو ای کاش ببره»
بذاری بری هم بازم به یادتم
اون شده شیفته ی تیم و قدرتم
لبِ پِیپره چیز و لیس و رُل بد مست
دیده چطور جیب و پر کردم
افکارم پوششن سیک کنن هنرمندم
نمیتونی بشی قاطی با ما (نمی تونی بشی)
بحث اصالته اینجاییم سالیان ساله (سال هاست)
میدیم بهتون گاهی آوانس (ولیعهد)
ولی خودتون هم میدونید این بازی واس مائه
حرارتم استاد داستان داغه، می خوام سارا رو چیکار تا دارام بامه؟
تو که گوش میدی، میگیره با کارام حرصت (خوب)
خس کارت پَ-تتتَ برو (هه هه هه)
[هم خوان: عرفان و جیدال، عرفان]
میزنن این چراغا توی چشم برق باز هی
نه خانوم، بیرون واینسا، بیا تو در بازه
میدونم عاشق اونی که بیشتر میدرخشه
میدونم میدونی که من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه

[ورس ۳: پایا]
قبیله م الماسه، زنجیرم طلاست، ای
من دیدم اعدادت، پَ نیستم لفظ باز
من کی ام؟ اربابت، رئیس اَ گهواره
گنگیم، نه اراذل، اهریمنم خالص
نه نی شنوا فکر، خلیبم دعوا شه
وحشی وحشتناک، ولی نه شیاد
تفریحم هم کاره، همیشه تم دائم
رقیبم فردامه، حریف کرد فرار
دویدم در راه رپ بیشتر از فارست
رد میشم از مانع، نشی پَ سد رام
سفینه م فضائه، درس میدم پرواز
بپری تا دستگاها بِت، نریزن اشکات
نه نی چپم راستش، هر کی نظر داده
اگ میدم بها بهت، وظیفه ت پرداخته
خط میزنم خام، همیشه م مرگباره
سمی تر از ماره، افعی ام حتی
سنگین مث اربابت، قوی ترم غالب
زمین اگر صافه، من میرم کج راه
مریضن اشعار، بیشتر از خیامش
من نیستم همکارت، نشی اصن شاخ
[هم خوان: عرفان و جیدال، عرفان]
میزنن این چراغا توی چشم برق باز هی
نه خانوم، بیرون واینسا، بیا تو در بازه
میدونم عاشق اونی که بیشتر میدرخشه
میدونم میدونی که من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه

[ورس ۴: عرفان]
می خوام یه روز باشه عید خودم
توی عید عرفان دل و هدیه کنم
بدم به قبیله دِین خودم و
که عشق بدن به بقیه عین خودم (عشق بدین)
تق-تق، در و باز کن
میخوای پرواز کنی، بدو پر و باز کن
بدو برو دنیا رو بگیر اگه واس توست
اگه نه، لفظ نیا، خفه مال ماست خب (خفه)
پ-پ-پ پایدار، پ-پ-پ پایدار
گوشات و میکنه ره به ره باردار (آها)
دل بده، لِوِله دل ما چهارتا (لِوِله)
دو سالی نبودم، گوش بده به داستان (گوش کن)
بهم میگن ابو، چون رفتم تو غار با
جبرئیل دور سر میزدش بال بال
برگشتم سنگین باز، بهم بگین کارما
آیة الترپ ما، رساله پایدار

[هم خوان: عرفان و جیدال، عرفان]
میزنن این چراغا توی چشم برق باز هی
نه خانوم، بیرون واینسا، بیا تو در بازه
میدونم عاشق اونی که بیشتر میدرخشه
میدونم میدونی که من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه
قبیله الماسه، قبیله الماسه
قبیله الماسه، من قبیله م الماسه