Bahram
Diss Ho3ein Eblis and Zedbazi (Freestyle)
[فری استایل دیس حصین ابلیس و زدبازی از بهرام]

همه چی تو دست منه مثل غم غربت
چیزی که کنترل نمی‌شه حس شب جمعه‌س
هی اونایی که گنده دوست داشتین، کوشین پس؟
گوشه‌ی سیاه چِشَم یه جای کوچیک هست
همه چی رو برعکس می‌گیری، حق داری
من بزرگ نمی‌شم، آدم‌ها می‌شن کوچیک‌تر
هنوز رو زمینیم، همینیم، دیگه غمی نی نبینیم
پس هر چی دوست داریم می‌گیم، دیگه فهمیدین پلیدیم
بدون من با کسی صحبت رکیک نمی‌کنم
اگه طالبی بنویس، من دیکته می‌کنم
شهرتم مال من شده با دست‌های خودم
نمی‌تونی بگی مثل سگ با وفای توئم
که پارس کنم واست و تو غذا بدی به من
می‌دم بزننت زمین تا هوا بری یه کم
نذار کل زندگیت توی خواب بچرخه
خیلی هم تلاش نکن بیاد داف به چنگت
همیشه یه کاری کن، ته کار بصرفه
تو خیلی گلی اگه من آب بدمت
زیر و بم رپ فارس حالا تو دست‌های ماست
حرف دل تو هم فقط اینه: رقص با یه داف
واسه همینه که عمره می‌ره، کار خاصی نمی‌کنید
اول عشقه بعد تجارته، خاله بازی نمی‌کنید
شهرتم ابزاره، افسار تو هم‌ـ
تو دستمه تا اسمم رو افسانه کنم
می‌خوام جیب به سمت سبز شدن بره که با اون هم‌ـ
دنیا رو بچرخونم رو چرک ناخونم
جوون‌ها کمرها ضعیفه و همه دست‌ها قویه
کاری می‌کنیم که دل بکنن از ما بقیه
ریه‌های ما به اکسیژن نداره عادت
ولی خیلی‌ها تو دهاتن و سوار گاون
حرف تو چیزی جز داف خوشگل نبود
مردم نون ندارن بخورن، کسشعر نگو