[متن آهنگ «به گوشم» از بامداد و بهرام]
[قسمت ۱: بامداد]
تو جوابای گذشته پیدا نمیشه حال
سوت میکشه تو گوشم قطارِ فردا و فال
رمه رمه، فرد فرد، بدون توجه بهم بار
بدوش سنگین، با هم و تنها
منتظر اتفاق که آماج آمال
تیر بلند بال رو به آغوش نکشید
گودال اشک شد چشم و جنازهی وجدان
دریای توی سینهها رو به آشوب نکشید
ستونهای جامعه بنا شد رو گل شل
که رپکنی مثل من پس داد با دل پر
تاریکیم قاتل صبح
نگاهم سارق خورشیده
دروغای مفت گرونه، قابل شرب
بدون شک و شرطِ باخت یا برد
میبُرم شاهرگهای خشکیده بعد سالهای عمر
هنوز سرگردون تو تهرون میکنم طی
تمام وجودم جزء به جزء پر از غیظ به کل
میزنم نفس نفس وقت تحرک و تفکر
با خیالم درجا زدم تو توهمِ تسلط
دنبال مسیر خودم بودم بین این دو راه
که زندگی یا مرگ فقط انتخاب دوپاست
همش دروغ فقط دروغ
پژمرد و فِسُردَم از این کرور
که برگ زرد میریزم به امید باد
ولی ته دلم سبزه و عاشق و شاد
از دست احدی ندیدم بچکه یه قطره
یا یکی بهم بگه چیه با الگوها فرقت
مارو با زنجیری پنهان به رکودمون دوختن
خونهمون شد زندان حیوون آدمتر از انسان
گذشته قرن بعد قرن بعد قرن
از اولین آجر کجه انتقام من
واژهها رو پس گرفتن جا بریدن دست گرفتن
اینه انقلاب خشم تپندهی قلب من
[هم خوان: بهرام و بامداد]
من به گوشم
حرفات قشنگ و پوچن
آه مردمم رو دوشم
بجنب
سهم خودتو بردار
منو ببین یه مشت از خروار
تو دهن ارباب بزن
بمون محکم و سرپا
من به گوشم
حرفات قشنگ و پوچن
آه مردمم رو دوشم
بجنب
سهم خودتو بردار
منو ببین یه مشت از خروار
تو دهن ارباب بزن
ریشه شو بکن از جا
[قسمت ۲: بهرام]
خشم از صورت سردم بشور
که من زندگی نکردم اگه کردم به زور
خلقم، هدف از خلقم از عقلم به دور
آینده تو از چروکای تو دستم بخون
آرزوی یکی بودم باهاش رفتم به گور
لعنت به اون که گفت تو این جنگل بمون
که بشی درنده خو
بچشنم بگو
تا که بفهمن طعممو که چه تلخم چه شور
انقدر هارم که چیزی نمیکنه اذیتم
فرق دارم با هر کی تحمیل کرد بهم وضعیتم
چه سخت بود ببینم خودمو بخشی از جمع
و قایم کنم فرهنگمو پشت طبیعتم
عددا غنیمتن همه پی کمیتن
دنبال پر کردن سوراخای شخصیتن با عدد
من هم تعیین کردم منطق این بازی نگیرتم
بعدم دادم هزینه شم
زدم زیر بقیه ش
خاک برام هویت نساخت
وقتی کسی باز بذری از جنس ما نکاشت
وقتی کسی دیگه به عمق چیزی فکر نکرد
وقتی کسی دیگه وضع متفاوتی نخواست
نه تو مثل ما نباش ازین قصه ها نباف
بذا قصه فقط واسه خواب بگن برات
پناه بگیر زیر خیک چروک حضرات
و سد بساز از دروغ جلو خروش نظرات، خب؟
خیلی واضح ست
اینا به چی مینازن؟
واقعیتو ندیدم من تو این فیلما که میسازن
تو این خبرا که هر روز از شبکه پخش میشن
تو این سریالا که زنا توش با روسری میخوابن
ما باند کردیم باهم
تریبون ساختیم از کاغذ
ریشه هامون خشک نشد از ترس تازیانه ت
ما میدونستیم ساده نیست این راه پر مانع ست
این تویی که نمیدونی با کی طرفی شاید
[هم خوان: بامداد و بهرام]
من به گوشم
حرفات قشنگ و پوچن
آه مردمم رو دوشم
بجنب
سهم خودتو بردار
منو ببین یه مشت از خروار
تو دهن ارباب بزن
بمون محکم و سرپا
من به گوشم
حرفات قشنگ و پوچن
آه مردمم رو دوشم
بجنب
سهم خودتو بردار
منو ببین یه مشت از خروار
تو دهن ارباب بزن
ریشه شو بکن از جا