[مقدمه]
مهدیار؛ داشی
دلمم دیریه کو واسهت تنگ شده
جای جفتمونم، یه جورایی
هر دوجا خالیه، میدونم
بیخیالش؛ حالا ول نده، وا بده بریم
[قسمت یک]
هر شب
میشینم میزنم زیر مرجان
...سه کام حبس
غرق تو افکارم میشم تو دل شب
...با متانت
مخم پرت میشه به صد سال بعد
یعنی تا اون موقع چی اومده سر آدما؟
قراره ادامه داشته باشه کلکل تبعیض نژاد؟ درگیر فساد؟
یا بالاخره مهم نی کی زنه، کی مَرده
کی پوستش چه رنگه
حتی مهم نی کی زرنگ و تنگه
چون دیگه خرکاری کار ماشینای فرنگه
نه، دیگه ملیت معنی نداره
تبار همه زمینه، چنیمه حقوق بشر
میریم آمستردام بعد اوشون فشم
واستا دروغ نگم مثکه مرجانه بد پکوندتم
اَه، افکارمو ربود ازم
[همخوان]
صد سال بعد را
نمیبینی ولی از جا برپا
نمیمیری اگه از خواب درآی
روشن فکر کن
این یه فتواست الان
صد سال بعد را
نمیبینی ولی از جا برپا
نمیمیری اگه از خواب درآی
روشن فکر کن
این یه فتواست الان
[قسمت دو]
ها، یادم اومد داشتم میگفتم
مرجان تو دستم، داشتم بیت رو میکشتم
خلاصه که امیدوارم صد سال بعد
ارزش اشخاص نه پول، نه زور
نه قر و فر و مُد و موی بور باشه
دیگه فرمول واسه زیبایی موجود نباشه و
موزون کَسیه که فکر خوب داره و
مثل خمپاره بترکه خلاقیت و پشتکارش در افکار عموم
هر وقت فهمیدی هدف داره علوم، میبینی یه حیوونی
نه زمامدار امور تعیین تکلیف کنی
بحث رو کمی شخصیش کنیم
تا حالا تفتیش شدی؟
کسی زور بت گفته؟ قطعاً
چونکه انسون یه گرگه و حیرون طعمه و
کمبود بودجه و گرونه برجه و
شیکم حاجی فقط تو پنتهاوس میگنجه
[همخوان]
صد سال بعد را
نمیبینی ولی از جا برپا
نمیمیری اگه از خواب درآی
روشن فکر کن
این یه فتواست الان
صد سال بعد را
نمیبینی ولی از جا برپا
نمیمیری اگه از خواب درآی
روشن فکر کن
این یه فتواست الان
[قسمت سه]
بدبینم همیشه، نمیدونم تقصیر تهرانه یا مرجان
به هر حال از الان بگم حتماً صد سال بعد هم
امثال صدام هستن که مرزا رو ببندن
شاید بعداً ملت بخندن به منم
فکر کنن چرت میگفتم یه ضرب؛ نه
گوش کن؛ گردن صدام رفت بالا دار
ولی به دست کی؟
به دست کثیف امثال اوباما و
سارکوزی و برلوسکنی
به قول بهروز وثوقی تو قیصر
من بچهام آره، خیلی هم بچهام
چونکه هر کی چک بزنه میجنگم
ولی تو کتک میخوری و
زیردیوار افتاده رد میشی که بگی پهلوونی؟
پهلوون اینه به نظرت؟
من یه نردبون میزنم به دیوار
منظره رو میبینم اونورش
اونورم پر معضله
[همخوان]
صد سال بعد را
نمیبینی ولی از جا برپا
نمیمیری اگه از خواب درآی
روشن فکر کن
این یه فتواست الان
صد سال بعد را
نمیبینی ولی از جا برپا
نمیمیری اگه از خواب درآی
روشن فکر کن
این یه فتواست الان
[پایانی]
این یه فتواست برات
میدونی؟
ملتفتی چی میگم؟
حالا نمیدونم
ما گلاب به روتون دیگه
هی میگیم یه سری اسکولن
میگن نگو
فیلانه، بیساره؛ بیساره فیلانه
همون داستان زولبیا، بامیه
دیگه عامهپسند نیست دیگه
چی کار کنم دیگه؟
مائم اینجوریایم دیگه، شرمنده
یعنی داستان اینه که
اصلا عامهپسنده نبوده و
نیست و قرارم نیست باشه
میدونی چی میگم؟
اوف عجب
آقا میگم عجب، بیتیه
قضیه، قضیه چوب دو سر سوخته
دو سر طلا میگن، چی میگن؟
یکی دیگه میخواد بمب هستهای و فیلان بسازه
تحریمش و ما باس بکشیم
نمیدونم دیگه، چیزی مونده، نمونده
اگه مونده یا نمونده
دیگه به حال واموندهی ما ببخشید داشیا
دَم همه هم گرم
دیگه فورس ماژور بود
تولدمونم هست
بیست و هفت سالمون شد دیگه
یه خُرده پُر چونگی کردیم، ببخشید
تا مَرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
دیگه ما گفتیم دیگه
ظاهر و باطن
مستی و راستی
همینی که هست دیگه
شرمنده اونایی که نساخت بهشون
دَم اونایی گرم که میگیرن چی میگم
دیگه مرسی از همهتون
چش و چالین
چش و چال
چ» مثل چش»
بازم «چ» مثل چال
😘
اینم واسه بدخواه
مرسی