Quf
Mashti
[آلبوم ساخت ایران / متن آهنگ «مشتی» از قاف به همراه داریوش و رض]

[همخوان: قاف]
مَشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه
(په چی شد؟)
مشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه

[قسمت ۱: قاف]
تهران پارس می‌کنی
که تهران سره
که مثلا تهران نو شه؟
ونکه آزادی، آزادی برجه
درکه فرشته
شهرک رو عشقه
اصلا حسن
با نوت نوشته
دو دو ره سی ره
سی دو ره می می ره
زندگی همینه
یه چیزایی دستت نیس
ملیت، جنسیت، تحصیلات بچگیت
شرایط سربازی
سر جات نشینی سر به زیر
به خودت بگی حقت نی
پاشو، حقت رو پس بگیر
مشتی، اون بازیکنه
که نگن از خود راضی شده
کلاهشو قاضی کنه
چار تا مگس دورتن
فکر نکن شدی عن
ازت نمی‌خوام
اصلا فکر کنی شبیه من
ازت می‌خوام
فقط فکر کنی یه کم
یه کم، بیشتر جون بکن
چون
[همخوان: قاف]
مشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه
(په چی شد؟)
مشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه

[قسمت ۲: داریوش]
به بازى (ببازی)، بخندى، برنده‌اى
حله اگه مي‌خواى تو می‌شى (میشی)
يارو گرگه
چه ربطى داره (ببره) به بره
مگه نمی‌بينى يارو گاوه؟
شير داره می‌بازه به خره
پس بشاش به شانسو
شاهشو با سرباز بگا
همه با اسباشونن و
تو با كفتار بتاز
تهران يه (شهربازیه) شهره، بازيه
واسه ما
بي‌جايى قاطی جاكشا و
بی‌بارى قاطی عاشقا
تاسا رو تو كارام مي‌ريزم و
ملت جفت می‌كنن خودشون
قاسمى در جريانه
كه اينجا اكثريت
دارن گه می‌خورن دورمون
ولى ما فرو می‌ريم تو تن و
طلوع می‌شيم تو شب و
گروهی‌ام رو دست نداريم و
همه بازيكنا واسمون تو لن
شاخ ميشن، مخابراتی‌ان و
محاسبات من ميگه
نود و سه، سال ماس
[همخوان: قاف]
مشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه
(په چی شد؟)
مشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه

[قسمت ۳: رض]
میای تو دنیا
دست خودت نیست
از دنیا میری
اونم دست خودت نیست
تنها چیزی که دستته، این دسته
یالا بریز روی میز
شک رو راه نده
این دست مال ماست
با سه و پنج دلی می‌ریم
زیر لنگ پاکت آس
مهم اینه از صحنه بگیری
فاز خاص
با اینکه عناصرش
این روزا، جابه‌جاست
فوتبال بزنیم؟
تو برزیلی؟ من مالدیو
هرچی گل بزنی
قده گُل من ناب نیست
می‌کشم اندازه کاسه‌م
برای صاحب دیس
ما بازیکنیم
مشتی! برد و باخت
حساب نیست
هنوز یه جوریه
انگاری دست‌گرمیه
زیرش باروته، سر مَرمیه
یه روز باشه
دست ما باشه، رو ماشه
حاصلش قرمز نشه
ببینی رنگیه
[همخوان: قاف]
مشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه
(په چی شد؟)
مشتی، اون بازیکنه
که با شانس بد
خوب بازی کنه
شو بده، بازی کنه
آره، شعبده بازی کنه