Shahin Najafi
Hamghafas (Ft. Rapknot)
حس عجیبی دارم, حس غریبی که هر وقت
پا میذارم تو خیابون بین آدما صبرم
تموم میشه وقتی که میچشم طعم غصت
حسمیکنم میفهمم تو رو سخته غربت
دور از ایرانی داری تو سینه رنجی میدونم
من که تو وطنم نمیدونم از چی میسوزم
همه کسو همه نگاها رو منفی میبینم
هر روز تو دلم یه غمی دردی میریزم
غمی که باعث تنهایی صدام تو جوه
عین همون حسی که تو داری با تو , تو غَربه
سرده یه کمی خشک مثل خاری تو قلبه
ولی یه آسمون داریم وقتی دلامون تنگه
من هر چی که از این خاك تو مشتم
گرفتم و فشردم اما این خاك به جز غم
چیزی نداد آسمونم پره ابرای سیاه
نوری نمیتابه ظلمت شهرای ایران
صبر دیگه نمونده و نداره طاقت قلب
دیگه نمیزنه محاله راحت حذف
بشه زجر و یه بار دلا رنگی بگیره
تا میاد شادی رو لب بشینه سردی میگیره
حسبودن و ازم نبودن نفس
یا درد تنفسو بگم یا که درد قفسها
اگه تو دور از ایرانی , هستم من وطن
اما دردمون غربته هستیم هم قفس

مرده این بار دلم , بی شک هر جا برم
غم با منه , اشک با منه , درد با منه, این درد غربت , هم قفس
تو تو غُربت وطنی و من تو غُربت غَربم
و دوریم از هم ولی با تو یکیه قلبم
جای من نفسبکشاگرچه سخته
بپا شعرم و رو خاکا لخته لخته
که این خاك و من و تو به خاك نشوندیم
ما کشتیمشو رو سرشروضه خوندیم
تو خسته ای مثل خاکمونی مثل خودم
منم زور میزنم که مثلا زنده ام
منو طوری از خودشروند اون اجتماع
چرا چون حسمیکردم اشتباهشو
چون در و دیوار و آدماشبوی غم میداد
خاك مرده مثل قبره جسد میخواد
مثل یه ماهی تو خلاف جریان آب
سخته وقتی دریا خودشصیاده
نه برادر و خواهر و مادر و پدر
نه دوست و رفیق و همسایه همسر
همه مثل سایه ان و میچرخن و دورتن
مثل ارواحی شدن که فقط را میرن
آره سخته غربت تو بحث خاك نیس
چشم ما از روز تولد خیس
ما قامت شکسته ی اون حرفیم
ما الفیم یا علف نفهمیدیم
هر جا لازم بشه ملت غیوریم
خر از پل که گذشت خسو خاشاکیم