Shahin Najafi
Beh Name To
به نام خدای خوب گورخوابها
خدای مشت بر چشم اعتصاب‌ها
خدای پاک پول و زور و گور ارزان
خدای نفت و سفره‌های خالی از نان
خدای جیغ پوست سوخته از اسید
به ریش پدر که از ریشه شد سفید
به کار و کاسبی و حق بی حقوق‌ها
داغ تازه راز باغِ دارهای سرو ناب و انتخاب و تاخت باز قامت دروغ‌ها
به زلزله که آیه آیه عمق لطف اوست و
جهنمی که ناشی از عشق و مهر دوست و
باد و خاک و خوابِ چشمِ شورِ اهواز
مسافرت به شرط «تاسقوط پرواز»

به خرج جنگ و ننگ وجیب مردم از
نفس های بی‌نصیب مردم پس
سپرده‌های قرض و غرق اختلاس‌ها
به جرم تو که نعره داره این تقاص‌ها
قدم به سال نو که حوّل حالنا
بجاهک اشفی اعدائنا

که کارگر رگ زد
باغ مُرد
صدای تو توی روزنامه داغ خورد
صدا سرکشیده شد در شیرهای باز نفت
صدا که بریده شد، کسی باز رفت
کجا؟
روی مرزهای هرز زن زیر زور؟
زایمان آسمان در قعر گور؟
کجا، در خرابه‌های خشک هور؟
روی قبرهای مردم صبور؟
کجا؟
نطفه‌های خشمِ سطلِ زباله‌ها
و چاله‌های خون و اشکِ بیست ساله‌ها
ذِلالت اِضاله‌ها
دلالت به ناله‌ها
و‌ رد خون هم‌محلیان بر قباله‌ها
خیابان خمیده خسته از حمق نوچه‌ها
خدا به گل نشسته در عمق کوچه‌ها
سرنگ‌ها
اوردوزها
مثقالها
و قال الانسان ُ ما لَها
یا مُحول الحال و الاِضْمِحلال
یا لال و یا حافظُ الرَجالُ المال
یا مُدبِرَالمَحال
یا خالقُ الاضرار

یا مُحول الحال و الاِضْمِحلال
یا لال و یا حافظُ الرَجالُ المال
یا مُدبِرَالمَحال
یا خالقُ الاضرار