مگذار که من به ناگزیری برسم
وز بودن خود نیز به سیری برسم
مگذار که من به ناگزیری برسم
وز بودن خود نیز به سیری برسم
منگر به تن ام، که نیست با من همراه
ای عشق! تو مگذار
ای عشق! تو مگذار
به پیری برسم
جان جانانی
چه مهربانی
ای عشق! تو مگذار
ای عشق! تو مگذار
ای عشق! تو مگذار
ای عشق! تو مگذار