[متن آهنگ «خدافظ» از فدایی]
[قسمت ۱]
خاکیه بیشتر راهمون
شعرامونو میشنوه بارون
روزامون میگذره آروم
برعکس شبا که میشکنه قانون
آسفالتو از کف کوچه میکنه پامون
با گوجه قرمز نشده این سر چاقو
میکده رو ترجیح میدم به مسجد و کلیسا
چشامون همیشه کاسهی خون
خیلی وقته کشیدهس ضامنمون
تازه فهمیدم از زندگی چی میخوام
وقتی مشتو کوبیدم تو فک ناظممون
صخره تعریف میکرد واسه لاکپشتای ساحلی
صدتا طوفان اومد و رفت و ما هنوز سالمیم
خراب میشه قلعهی ماسهای به سادگی
سیل خشونت مردمو بگیر به فال نیک
ته کشیده باتری ساعت قلبا
کسی نمیبینه رقص بادو با چین دامن دریا
میدون خلوته مثل آخر جنگا
بیکسی اژدها میسازه از آدم تنها
[همخوان]
جا پامون کف شهر
عزرائیل دم در
خم نمیشه سر سرو
ایران خدافظ
سایهها گم میشن تو تن شب
نقطه رو ما میذاریم ته خط
ایران خدافظ
جا پامون کف شهر
عزرائیل دم در
خم نمیشه سر سرو
ایران خدافظ
سایهها گم میشن تو تن شب
نقطه رو ما میذاریم ته خط
ایران خدافظ
[قسمت ۲]
مار نفرت میشمره با سرانگشت
خیالی نی، کنار مشک درویش یه استکان تنفر
بارش آتیشه شعرام، سقفشون میسوزه
چهل ستونشون میلرزه حتی با یه تلنگر
تو گوش سر بریده میخونن سورهی حمد
سکهی خیرو میندازن تو کوزهی شر
ما رو بسپار به تاریکی طبیعت
درختا دستاشونو میذارن رو شونهی هم
غریبه، کوچه با شهر، دریا با جزیره
سر نیزه با قلبای دریده، روح آدم کویره
بارون نمیباره انگار یکی ابرا رو خریده
سنگ مفته، خرابه حال شیشه
آزادی میبینه خواب میله
آوار خشت میباره رو دل خوشت
ساچمه میخوره مردم هـ دوچشم
دوباره یه مادر، یه قاب دیگه
[همخوان]
جا پامون کف شهر
عزرائیل دم در
خم نمیشه سر سرو
ایران خدافظ
سایهها گم میشن تو تن شب
نقطه رو ما میذاریم ته خط
ایران خدافظ
جا پامون کف شهر
عزرائیل دم در
خم نمیشه سر سرو
ایران خدافظ
سایهها گم میشن تو تن شب
نقطه رو ما میذاریم ته خط
ایران خدافظ
[قسمت ۳]
ایستادگی دین و قانون ماست
نه چونه به سینه میخوره، نه زانو به خاک
منتظر همهتونم با آغوش باز، ما بیشماریم
کیرم تو جمهوریاسلامیتان، کیرم تو ناموستان
در بیتو میکنه سیل جمعیت
تو بیسیما میگن بده وضعیت
شنیدیم با خشونت حل نمیشه قضیه
ولی گوشمون جا نداره دیگه واسه نصیحت
وحشیه ذات طبیعت
از اون آبادی مونده یه کویر محض
ولی امید همیشه هست
مثل نور توی سیانور، مثل گل توی گلوله
عجیبه نه؟ خشم ما مذابه تو دل زمین سرد
بیتامون سنگه، اعتقاد شیشه
کتابا خشابه، قصهها تیره
سقوط، انتقام، خیزش
میز قاضی گر میگیره، آتیشمون روشنه
زنده باد ایذه
[همخوان]
جا پامون کف شهر
عزرائیل دم در
خم نمیشه سر سرو
ایران خدافظ
سایهها گم میشن تو تن شب
نقطه رو ما میذاریم ته خط
ایران خدافظ
جا پامون کف شهر
عزرائیل دم در
خم نمیشه سر سرو
ایران خدافظ
سایهها گم میشن تو تن شب
نقطه رو ما میذاریم ته خط
ایران خدافظ