[آلبوم حق / متن آهنگ «طواف» از فدائی و مصطفی میری]
[مقدمه: فدایی]
لات زندگی میکنم
سر خم نمیکنم مدال بگیرم
لات زندگی میکنم
که لات بمیرم
همینم تو جهنم
رام نمیشم
مریم فیروزم، نه! باج نمیدم
خیلیها شاد میشن از نبودن ما
صدا رو زیاد کن
بشنون هنوز سر پام
میکشن زیر چارپایه، فت پا
من همون سر بیگناهم، لب دار
پیشکشتون برابری
بگو چه بلایی اومد سر برادری
اونا کلاه برمیداشتن
توی لوکوموتیو فناوری
ما پشت خرطومی
با یه پاس شباهتی
ما دنبه و گندهها
کنن ماهیچه کباب
بعضی سوالا رو حتی نمیده آینه جواب
پس دیو درونت
کی پا میشه از خواب؟
همه میخوان یه چیزی رو نبینن
پایینه سرا
[قسمت ۱: فدایی]
نه میشنوی نه حس میکنی
مثل مرمی که میخوره تو مغزت
جای اشک میچکه خون از چشم
پر شده رود از چرک، گور از گِل
ولی جدا نمیشه روح از جسم
اونی نبودیم که حرف حالیمون شه
رد میشیم از روت با یه کامیون شعر
همه رفتن مکه و حاجی مونده
تمارض، نمایش، بالیوود، فیک
بریده شد، خم نشد سر فرخزاد
من قاتلو نشون میدم و
همه مقتولو میبینن
کجه انگشتام
با چی آسفالتو میشورین
بعد هر کشتار؟ ها؟
شدی مهرهی ظلم
افتاده قرعه به تو
قرارت میدم مورد لطف
درمیارم چاقو رو از تو کمرت
مرگه توبهی گرگ
وضعیت نامساعد
حرفا رو بزنم کجا بهت؟
خلاصه که پر نمیشه جای خالی
با کلمهی مناسب
مشکل منم یا تو یا
این پلیسای مزاحم؟ ها؟
ما از حومهنشینای نظام لمپنی
عالم کل علوم مفتبری
ما اون سیلی که میکنه
ستوناتونو منحنی
کوه یخیم آب میشیم
تو چشم یه غربتی
چند تا دست
از عمق چاه فاجعه
جام سمیم تضمینی بدون عارضه
شما محاسبه کردین و ما مبارزه
عالیجناب، رحم کنه خدا بهت
[همخوان: فدایی]
ما هم طواف میکنیم
ولی مثل گرگ دور طعمه
فارغ از رنگ و زبون
میشیم عنصر جنبش
تهدید به مرگ میکنن
مگه هر شب کم میمیرم؟
منو از چی میترسونی؟
اونیام که از سر بریده لب میگیرم
ما هم طواف میکنیم
ولی مثل گرگ دور طعمه
فارغ از رنگ و زبون
میشیم عنصر جنبش
تهدید به مرگ میکنن
مگه هر شب کم میمیرم؟
منو از چی میترسونی؟
اونیام که از سر بریده لب میگیرم
[قسمت ۲: مصطفی میری]
یک طرف جنگه، یک طرف نه
یک طرف خنده، یک طرف غم
یک طرف خوب و یک طرف بد
یک طرف مه ک د یکه رفتن
جنگ در گرفت و دغمش نیست
مرمی شد از چپنش تیر
خنده میکنه، بدنش سر شده
میگم هیچ دیگه رقمش نیست
د کم هیچ نیست قانع باخت داده بود
دولت و قانون و پلیسَ چاک داده بود
تا روزی که براکی زخما پادزهری بود
نه او لحظه مره دیدی د پارک سر دود
روزگار تلخیش سون مایه
چشما کلگیش سون مایه
یکی دَم به دَم
به دود و دَم به تنگ امد
او که پاره میشد عوضش کون مایه
این دفعه ره تو مره بل
ببی سره د خرج میمانوم مره تیر
کدن از پل خره تیر
زدن از پشت اگه خنجرهم هیچ
تیرته بیار چی کرته بیادر
بیا ک مه و دلم منتظرته بیادر
زدی زدی برو اگه نه که وار مه شه
راست خنجرمه د دلته بیادر
بری کسی ماک سرخم نکردم
ولی د رفیقی ناقی شر کم نکدیم
توره چی غرض دمه ک رپَ چطو کده میروم
سر چتیاتت هم فقط ما خنده کدیم
هرکی یک رقم شعر تلاوت میکنه
ک فکر میکنی از شِو خرابه
کرهم سربتن خوده مشکل نداره
دل نداره ک دل نداده
توهم هرکس ک پرسید چنده نگو
دم بده ولی کنده نشو
بشی گپه گوش بده بچم خنده نکو
سَر خَم نکو بری کسی بنده نشو
فکر تنهای مه د شب های بندار
د شهری ک فقط دیگه صدای بمبارد
گوش کلگی ره کر کده رفت
سیگرت های ک میرفت د قاط لب های کم کار
[همخوان: فدایی]
ما هم طواف میکنیم
ولی مثل گرگ دور طعمه
فارغ از رنگ و زبون
میشیم عنصر جنبش
تهدید به مرگ میکنن
مگه هر شب کم میمیرم؟
منو از چی میترسونی؟
اونیام که از سر بریده لب میگیرم
ما هم طواف میکنیم
ولی مثل گرگ دور طعمه
فارغ از رنگ و زبون
میشیم عنصر جنبش
تهدید به مرگ میکنن
مگه هر شب کم میمیرم؟
منو از چی میترسونی؟
اونیام که از سر بریده لب میگیرم
[پایانی: فدایی]
پررو بیا
که ما دستخالی نیستیم، سینه سپره
روی تن شهر مینویسیم
سر خم، قدغن
پررو بیا
که ما دستخالی نیستیم، سینه سپره
روی تن شهر مینویسیم
سر خم، قدغن
پررره