[آلبوم حق / متن آهنگ «الف» از فدائی]
[همخوان]
جای بالش
کلاش زیر سرش
سر آدمی داره
بدن دیوه تنش
یالا بگو کیه الف؟
یالا بگو کیه الف؟
من میگم خودتی و
تو میگی میشه مگه
[قسمت ۱]
بریم اول بازی
ورقو بریده قلم راوی
الف از همه شاکی
جوونیشو بوده توی قفس تاریک
جای شکنجهها یادگاری
الان هم مثلثی نشسته وسط قالی
همهچیو دیده
دهن بسته تا الان
عزرائیله میکنه کفن تن آدما
پیاده میزنه تو شهر
از بهشت زهرا میره
تا جهنم خاوران
پرسه میزنه تو درندشت باورا
وقتی تو خودت گیری، محاله فرار
سرش پایینه
نمیده جواب سلام
زمان میبره خوشه بشه شراب
دست مردم، نون گندم، دل کباب
بازم آدم گشنه پی غذا
جراحه، میره واسه معاینه مطب
همهچی زیر نظر
تیغ عمل تو جیب عقب
انگار تمام آدما بسیجین و اون زیر لقد
نه امنیت ملی میاد
نه صدا آژیر خطر
حس میکنه زندهست
وقتی آدما رو میکُشه
با ساقیا دوسته
ولی سر قاضیا رو میبره
حالا بگو داره کی بُرش؟
اولشو قدم میزنه، آخرشو میدوعه
چی شده؟
[همخوان]
جای بالش
کلاش زیر سرش
سر آدمی داره
بدن دیوه تنش
یالا بگو کیه الف؟
یالا بگو کیه الف؟
من میگم خودتی و
تو میگی میشه مگه
[قسمت ۲]
الف آمار ب رو زده
ب داره محافظ و پول و پله
میخوای بشنوی داستان؟
کاغذ و امضا، تور و تله
سازمان میکنن نورو خفه
نون گندم تیلیت میشه تو خون الف
نقشه بینقصه
مثل ماه شب چهارده کامله
کلمه نئشهست
از شنیدن بار شعر
دست خدا رو میشه
با کفبینی یه فاحشه
کلاهتو سفت بگیر
اینورا میوزه باد جن
هوایی شده الف از جونش سیر
شربتو نوشیده
پارچه رو چپونده تو شیشه
صابونا رو رنده کرده تو بنزین
لباس پوسیدهی یه گلفروشو پوشیده
یه آتیش زیبا میکِشه رو زشتی
نه الف نمیمونه بندهی تاریخ
ماشه رو میکشه
گوله میخوره تو کلهی حاجی
جامعهی نمایش، صحنهی خالی
هر انقلابی، داره یه جنبهی تاریک
[همخوان]
جای بالش
کلاش زیر سرش
سر آدمی داره
بدن دیوه تنش
یالا بگو کیه الف؟
یالا بگو کیه الف؟
من میگم خودتی و
تو میگی میشه مگه
[قسمت ۳]
فرق نداره با هم حرف و عملش
صلحو دوست داره
ولی جنگو بلده
همه حروفا پیدا میشه
تو زیرزمین صد و ده
همه سر و ته
ولی پا رو دم علف بذاری
جات تو صندوق عقبه
یه صدای مطمئن تو یه جو مبهم
هوا برادرکُشه
عابرا گرم صحبت
جبر مطلق اینه که
لنگ کفش الف
گیره توی حلق قدرت
سرباز اضافی، خونهی پر
حومهی جرم
مامورا میپاچن و
پاره میشه رودهی مبل
اثری از الف پیدا نمیکنی اخوی
جز یه کلاش و یه صداخفهکن
رو لولهی کلت
نداره تب شک نه
تو کوچههای شهر
میخوابه راحتتر از یه شاه
تو یه پشهبند
بهم میگفت عشق قدغنه و
الف شب قبل
لبای ب رو گذاشت
روی لب مرگ
مثل آب روون زلاله بیت
الف مفسد فیالارضه
جرمش محاربه
شالش کهکشانه
نصف کره کلاهشه
حتی کلاغ هم نمیدونه
ته قصه قراره کجا بره
[همخوان]
جای بالش
کلاش زیر سرش
سر آدمی داره
بدن دیوه تنش
یالا بگو کیه الف؟
یالا بگو کیه الف؟
من میگم خودتی و
تو میگی میشه مگه
[پایانی]
از حاجی یه جنازه مونده
و یه بنزِ قُر
تیرو نظام میخوره
خون میچکه از لنگ ظهر