؛{مقدمه: سامان ویلسون}؛
قوی مثه اسکناس جنس سکه ام
اینا مصنوعی و نرمن ژله ان
از سیری لوس شدن
من تشنه ام
جا موندن حالا بدو ان برسن
اونا که فکر میکردن من موندم ته راه
تو خیالشون از من زدن جلو همه جا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
اونا که فکر میکردن من موندم ته راه
تو خیالشون ازم جلوئن همه جا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
وایسا وایسا
؛{قسمت ۱: سامان ویلسون}؛
چندتا مغز خام پرو مثه سنگ پان
از روشون رد میشم اگه ببینمشون سر رام
نوبته منه باید یادت بدمبچه سال
امسال پُره صفحه هام
سال دیگه ثبت نام
جمع و جور کن با حواس شیش دنگ بیا
فرقی نمیکنه واسم غریبه ها خودیا
میخوای سفت بیا میخوای شل بیا
بازی بزرگ شده میای پُر بیا
تو اخبار شهر یا نیستم یا تیترم
هرچی میرم جلوتر احمقا میشن گیج تر
بالا نیاری ببند پیش بند
بدجوری راه رو بستم شیش در
آره همونا، آره همونا که مسخره میکردن
شاد و شنگولا دهنا بستس چون ریخته دندونا
خفه خون مطلق بنفش شدن کبودا
؛{همخوان: مهرادهیدن و سامان ویلسون}؛
اونا که فک میکردن من موندم ته راه
تو خیالشون ازم جلوئن همه جا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
وایسا ، وایسا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
وایسا ، وایسا
؛{قسمت ۲: مهرادهیدن}؛
من میگفتم به اینا میگفتم به دیوار
کسی گوش نکرد میشه کشید تابلو چه زیبا
راه زیاد اومدم بخوام الان بدم سرو پایین
تو آیینه به خودم گفتم نگران نباش تا همو داریم
چون همیشه وجدانم معلمم بوده
امتحانو پاس کردم الان معدلم خوبه
تو یه کودک … چجوری به خودت انقد امیدواری
نمیرسی به نفست تنگه انگار پلیپ داری
پا رو میزه واسه وارد شدن در بزن
وقت من طلاست تلاشم سخته مثل تخته سنگ
همه تابلو شدن سیاه سفید بس که رفته رنگ
از روحشون روحیه خرابه پوسیده زده زنگ
سعی میکنی میزنی یه چیزایی رو
من که میام بغل دستم ببین چه چیزایی رو
اینه وقتی همه هدف باشه برنده شدن
تو چاه نمیفتم نه انگاری پرنده شدم
؛{همخوان: مهرادهیدن و سامان ویلسون}؛
اونا که فک میکردن من موندم ته راه
تو خیالشون ازم جلوئن همه جا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
وایسا ، وایسا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
وایسا ، وایسا
اونا که فک میکردن من موندم ته راه
تو خیالشون ازم جلوئن همه جا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
وایسا ، وایسا
صدا همشونو میشنوم از ته چاه
وایسا ، وایسا
؛{پل: آرش دارا}؛
این دورو ورا پُره سرو صداست
حرفای بی جا آدمای بیکار
گوش نمیدم نه به این حرفا
حالا از نوکه قله میگم مرسی از اونا
مرسی از اونا
مرسی از اونا
؛{پایانی: مهرادهیدن}؛
از یه سنگ بالا پریدم همه اونا فهمیدن
خوردم زمین بعد همه اونا خندیدن
رفتم تو کارش رفتم دنبالش
حرفه ای شدمو الان نوکه قله میگم
مرسی از اونا
مرسی از اونا
مرسی از اونا
مرسی از اونا
مچکرم از اونا
آره همونا آره همونا