[متن آهنگ «سایه» از ابی]
[هم خوان]
تو یه سایه بودی
هم قد خواب نیمروز من
تو یه سایه بودی
تو ظهر داغ تن سوز من
[قسمت ۱]
تو حُرم داغ بی رحم آفتاب
تو سایه بودی، یه سایه ی ناب
منِ مسافر، تن تشنه ی خواب
حریص فتح یه جرعه ی آب
[قلاب ۱]
پای پرتاول من تو بُهت راه
تن گرمازده م و نمی کِشید
بی رمق بودم و گیج و تب زده
جلو پام و دیگه چشمام نمی دید
[پس قلاب ۱]
تا تو جلوه کردی ای سایه ی خوب
مهربون با یه بغل سبزه وآب
باورم نمی شد، این معجزه بود
به گمانم تو سرابی، یه سراب
[هم خوان]
تو یه سایه بودی
هم قد خواب نیمروز من
تو یه سایه بودی
تو ظهر داغ تن سوز من
[قسمت ۲]
من گنگ و خسته، لب تشنه و داغ
تو سایه ی سبز، میراث یک باغ
تو مرهم این زخم عمیقی
لبریز ایثار، پاک و شفیقی
[قلاب ۲]
رخت خستگیم و از تنم بگیر
با تنت برهنگیم و بپوشون
من و تا مهمونی عشق ببر
کتاب در به دریم و بسوزون
[پس قلاب ۲]
بذار این سایه همیشگی باشه
سایه ای که جای خوب موندنه
سایه باش و سایه بون تا بدونن
سایه ای رو سر بودن منه
[هم خوان]
تو یه سایه بودی
هم قد خواب نیمروز من
تو یه سایه بودی
تو ظهر داغ تن سوز من