Ebi
Jadehaye Narafte
[قسمت 1]
تو اون شبایی که همه ساعتا خوابشون میره
تو لحظه هایی که دلم تو رو بهونه میگیره
وقتی دلم یه عالمه هق هقِ مستانه میخواد
وقتی که اسم خودمم حتی به یادم نمیاد
تو مثل یه نسیمِ خوش از دل شب سر میرسی
میای و پس میره با دست تو مِهِ دلواپسی
دوباره رد عطر تو راهو به من نشون میده
کبوترِ صدامو لبخند تو آب و دون میده

[همخوان]
بیا دوباره گم کنیم ساعت و روز و هفته رو
بیا باهم سفر کنیم جاده های نرفته رو
بیا دوباره گم کنیم ساعت و روز و هفته رو
بیا باهم سفر کنیم جاده های نرفته رو

[قسمت 2]
مثل یه کشتی تو خزر من غرق میشم تو تنت
تسلیم عطر تو میشم سر میرم از پیراهنت
دنیامو روشن میکنی شب از تو نورانی میشه
برهنگی تن میکنی ثانیه طولانی میشه
شیطون دوباره پا شو از دنیای من پس میکشه
وقتی خدای بوسه هات مشغول آفرینشه
آغوش تو این برکه رو میبره تا دریا شدن
تو ماه تر میشی و باز تکرار میشه متن من
[همخوان]
بیا دوباره گم کنیم ساعت و روز و هفته رو
بیا باهم سفر کنیم جاده های نرفته رو
بیا دوباره گم کنیم ساعت و روز و هفته رو
بیا باهم سفر کنیم جاده های نرفته رو