Farshad
Aalzaaymer
؛[قسمت اول]؛
به یاد بیار چرا قهوه توی قندونه
علت اشکات رو لب خندونت
به یاد بیار اسم این شهر نحسو
صاحب مشتی که شکسته دندونت
به یاد بیار روز فوت شدن قلبت
به یاد بیار شریک آخرین رقصت
به یاد بیار دلیل این همه تنفرت
به یاد بیار تاریخ روز تولدت
روزه یا شبه
حالت خوبه یا بده
اینکه رو تخته سیاه ریخته
خونه یا گچه
چقد زوده یا دیره
دلت گشنه س یا سیره
زنی که تو دوردست هاست
داره میاد یا میره
عشقت اومده یا که قصه گو بده
تو رو پرتت کرده تو دریای یاد و خاطره
آزادی یا اسیری
جنگلی یا کویری
یه آدم بیهوده ای
یا یه مرد خطیری
به یاد بیار اسم قرصی که مثله جارو
جمع میکنه تیکه های اعصاب خردتو
به یاد بیار رویایی که تو عمق شب
با لالایی آروم کرد جنجال روحتو
به یاد بیار امروز چه روزی و چند شنبه ست
اسم مسئول ساخت این همه سلولو
وقتی در این سلول هیچ وقت قفل نیست
به یاد بیار که چرا ترک نکردی زندونو
اهل کدوم دیاری
حقیقت یا خیالی
زاییده ی کدوم حسی
مال کدوم ...
توی عصر دزدی ها
تو از خودت چی داری
دوست داری که درک بشی
یا که لنگ ...
اهل صبر و طاقتی
یا طاقتی نداری
داری دنبال میکنی
یا در حال فراری
رو شاخه لاغر این درخت خشکیده
غار غار کلاغی
یا صدای قناری
به یاد بیار
؛[همخوان]؛
اگه که آتیشت زدن
خاکستراتو ولش
اگه وقت جنگ شده
راه فرارو ولش
دیدی گلوله ای رو که رفت تو روحت با چشت
این درد لعنتی داره خاک میکنه گلت
اگه که آتیشت زدن
خاکستراتو ولش
اگه وقت جنگ شده
راه فرارو ولش
دیدی گلوله ای رو که رفت تو روحت با چشت
این درد لعنتی داره خاک میکنه گلت