[قسمت اول]
قلمو کجاست
چون خمه گوش های لبت سمت پایین
خمار چشمات
گُم کدوم ردپایی
قلمو کجاست
میدونم رنگ خنده هاتی
قوی میزنی
ولی خودتم از اون خسته هایی
خیره به پلان مایی
ولی خودت اوج صحنه هایی
قلمو کجاست
که شکستن نرده هایی
گیری پشتِ قاب
پنهون با نقاب
نظاره گر اوضاع گندِ مایی
خالیه نگاهِ تار
ساقیِ چشای باز
ناجیِ صدای ساز
درگیر سوزتم
شورشیِ بی سپاهِ تک دست
خالی ترین فردِ میدونِ نبرد
اسیرِ روحتم
پرتره یِ غمگینِ گالریِ نا کجا
ناخدای بی خدایِ کشتیِ با خدا
اسارت دستِ کدوم نقاشو کشیدی
که به انجماد با رنگایِ تاریخ رسیدی
جنجالِ مشترک دردای من
مزاحت لرزش رو اندامِ من
این حالتِ صورت به انزجارت نمیاد
قلمو کجاست آغشته به رنگِ سرخ
[همخوان]
میخوام رو صورتت یه لبخند بکشم
میخوام رو صورتت یه لبخند بکشم
میخوام رو صورتت یه لبخند بکشم
[قسمت دوم]
پوشیده توو قهقرای برهنگیا
نظمِ نازک نامرئی پشتِ شلختگیات
وقتی تقسیم میکردن
بوده سهمِ تو چیا
دودِ نفسِ آدما کرده ریه تو سیاه
آه
پشتِ زمختیِ این نگاهِ آخرت
امید تووی ساغرت
با اون تنِ لاغرش
ریخته رنگِ رخسارت از خیانت سپاهِ
رقصانِ رنگارنگ پشتت مستی از غمت
نفس میکشی بینِ آبزیا
غرق نشدن بحران
نمکِ ماسیده رویِ گونه هات بغض داره
از راهِ آزادی به دستبند رسیده
من اونم که رو صورتت
لبخند کشیده
[قسمت سوم]
وداعِ واژه های بی معنی با دارِ فانی
نمردن تو شرح حالِ شعر شاعرا نیست
امواج محرک دریاها
میرن که برگردن
جای موج به خاک نشستن توو ساحلا نی
قلمو رو دور کن ازم
تنهام بذار توو قابم
بینِ هجومِ خنده های مصنوعی جایِ ما نیست
ما تاریخو داغ داریم
علت اینه شاهکاریم
زهر نیستیم
عصاره ی میوه های تلخِ درختای باغ ماییم
اون قد رسیدیم سقوط کردیم
دلتنگ ریشه ایم
باغبون به شاخه سپرده بود
که ما کال باشیم
با جمالِ بی کمال باشیم
ولی ما میخوایم نهال باشیم