Farshad
Dorough
[قسمت اول: فرشاد]
همه رو دوست دارم عاشقانه شاعرانه
سلول های صلح تو تنمن لبخند های خالصانه
صادقانه کلام جاری میشه از زبون و
مهمِ نظرات واسم چون راه من نداشته مانع
فکرو ذکرم براتون رفاه فکری اقتصادِ نابه
حال سالم دل سیر با شامِ داغِ
شکفتن استعداد و رسیدن به استحقاقه
نوکری شما واسه من افتخاره
واضحه واست جنگجوام و میکنم مبارزه
هستم مراقبت واسم شعار بده
سربلندم کن جلو دشمنات میشم مدافعت
خادمتم فارغ از نژادت و رنگ پوستت
غمگین میشم از مرگ دوستت
پیگیر میشم ببینم کی باعث رنجت بوده
واسه تو میخونم
با این تریبونم
بخرین بلیط اونم
صرف خیریست
وقف ملیت
واسه خرج ازدواج هایی که لنگِ مهریست
هیچکسی پشت من نی
هدفی پشت این رشد من نی
ما ریزیم می ریزیم
شما باعث می شین گنده تر شیم
از جنستونم
تو سنتونم
پرو بال گرفه از قشرتونم
میخونم می کشم می نویسم براتون
شب و روز من تو فکرتونم
زمونه سخت روبروی ماست
نمیذارم ترس تو دل شما
بره من کوه پشت سرتونم تکیه کنید بدون چراغ
[همخوان]
راه نشون بده، ما سپاهتیم
تا فدا بشیم، مرگ بر دشمنت
تو اشاره کن، باورش کنیم
رهسپارشیم، مرگ بر دشمنت

[قسمت دوم: صفیر]
دروغ دروغ درود درود دو دو دو
چی بگی چی حس کنم؟
شیر یا خط خط خط با صدای برفک فک فک
دستگاه گیر داره
تشخیص هویتت تت تت سخته
آدمیزاده ی بد دل
نه این طرف سکه
نه اون طرف دیدت دید دید دیدِ متنت
تیغ بکش به تنم بپوش کت چرم
سلاخی کن نذری بده دور شهر
حراجه ببر تحفس
نجیب زادگی عفونی
پیچید نسخه عمومی
چکید قطره سرخ از سینه سوخته ی پهلوون
ششمین دنگ حنجره مونده به سکوتش تن بده
یا به آغوش بکشه تیغ آهنی اهل ذبح
ف ف ف آ آ ر ر س س ی ی
نمیشنوی ی ی یا یا زدی به کری؟
به گلوی شهر کشیده شده زوزه ها
ولی خون پاشید امیرُ شاه
خلع سلاح سرزبون داره
ببر گوش تا بنا گوش
شونه خالی
از زیر بیرق یوغ یاغی
یا دستگاه داره قاطی
یا چونست تن فارسی
نرفته اغماری
دروغه الباقی
چوب معلم گلدون سیلی به لپ توده هایی
لپ توده هایی لپ کلوم لپ مطلب
لپ پ پ پ
لطفا کمی لهجه با ادویه ی کاری
[همخوان]
راه نشون بده، ما سپاهتیم
تا فدا بشیم، مرگ بر دشمنت
تو اشاره کن، باورش کنیم
رهسپارشیم، مرگ بر دشمنت