Farshad
Naa Ashna
امیدم نا امیده
به دستم آتو میده
عرق کلمه به کلمه‌ی جمله هاتون
بوی نارو میده
منم لکنت عمدی
زبونم لال و گیجه
جلوی کذب گوشا
من کندم از شما
شما کندین از دلم
وصله‌ی ناجورم حسن ختام این محفلم
بیمارم ، تیمار کو ؟
بی یارم ، دیدار کو ؟
یاورِ بیدار کو ؟
لذت خیال کو ؟
من اشکِ خشکم
جام جا میمونه رو فریبِ افت و خیز و جذر و مد به گونه‌های ناکجا
شهید راه رسیدن به خط لبخندم
نه رسیدم نه برگشتم
تو عمق جهنم احاطم
با تندیِ زبونِ زبونه‌های آتیشتون
جای من داغِ لای ذهن‌های تاریکتون
منم و روزهاتون
منم و سال‌هاتون
منم و نفرت از چهره های آشناتون
منم و رقص بدرود لای سازهاتون
ساکن کثافط دونستن رازهاتون
منم ... تا دیروز آشناتون
حبابین پشتم خالی
رخ نمایید
دهنید ، صوت ندارید کتمان احساسامید
بریدم ، تار و مارم ، داد و قالم و آه و نالم
خوردن افسوس راه و چارم برای نا آشنایی هاتون
من فقط چندتا گامی هم قدمی میخواستم از پاتون
ولی فهمیدم همپایی نیست
وقتی دست هاتون با ولع
شروع کردن به سفت کردن نعل ها و زین کردن اسب هاتون
و من تنها موندم لای هم نوع هام
لحظه لحظه خالی میشه نای هر دو پام
کار من سوال
راه من جدا
مجبورم به رفتن به دنبال جواب
توی جای ممنوعه