Farshad
Shak
؛[قسمت اول]؛
من به جوابای توی کتاب
به فشنگای توی خشاب
به اهداف تموم دوربین ها
به دوربین تموم هدف ها
شک دارم
من به سوالای علمت
به دعا های خیرت
من تمومم قبل مرگ
به بعد مرگم
به دنیا های غیبت
شک دارم
من به صدا ها و آوا
به کاخ شاه ها
به کاغذای توی صندوقای آرا
و جنگ انتخاب ها
شک دارم
من به سنگی دل مرد ها
و ظرافت قلب زن ها
به دارو ، به درمان
به نوش داروی بعد سم ها
شک دارم
من به قداست سربندت
به عدالت ، به تناسخ
به عمد یا تصادف بودن هر تفاوت و
تناقض و داروین و تکامل
شک دارم
نمیدونم واسه کی دارم می نویسم
یه حزن همیشه خیسم
یه زمانم که با ثانیه ها غریبه میشم
تویی که اینو میخونی
من به توام شک دارم
من با کف تموم تظاهرا، یقینامو شستم
منم اوتانازی غمگین توی درمونگاه
مریضامو کشتم
؛[همخوان]؛
من که خودم تاکم
با عصاره ی میوه ی کدوم درخت مست شم
من که شک دارم به خلوص رنگ ها
روی بوم کدوم نقاش هست شم
توو دنیای ناخنای برنده
لای کدوم انگشت ها دست شم
من که شک دارم به لیاقت
رو سکوی سه گانه
چه مدالی واسه کسب شم

؛[قسمت دوم]؛
چند هزار سال میگذره
از وعده های تغییر
طاقتم به فرسایش سنگ ها و فسیل های باستان
واسه کدوم تغییر صبر شم
توی کارناوال بدکار تن
نشون بده کدومشون جلادمن
تعصب اعتقاد به شیرینی ها
بگو کدومشون قنادمن
کمونم شکست لای جنگ طناب و تیرهام
نفهمیدم ناگذیرم یا تو گریزم
مهمان یا میزبان
از خمودگی آب جوشان زیر یخ ها
از لاشه های مرده ی زیر برف
از سرما نداری خبر
نداری خبر
تو به فکر کیمیایی
واسه طلا گرفتن از خاک
از خاک های حیرون لای گردباد
نداری خبر ، نداری خبر
؛[همخوان]؛
من که خودم تاکم
با عصاره ی میوه ی کدوم درخت مست شم
من که شک دارم به خلوص رنگ ها
روی بوم کدوم نقاش هست شم
توو دنیای ناخنای برنده
لای کدوم انگشت ها دست شم
من که شک دارم به لیاقت
رو سکوی سه گانه
چه مدالی واسه کسب شم

؛[قسمت پایانی]؛
شلوغی چه میفهمه از انزوای من
شاید آغازی شروع شد از انتهای من
شاید وصل ، شاید اتصالی رخ داد
از این انفصال من
من یه برهوتم
گیاهام خار دارن
نمیدونم هستم ، نیستم
شاید خیال باشم
شک دارم