Farshad
Emtehan
؛[قسمت اول]؛
خاموشم تو واقعیت
این خیال بی هویت
حقیقت شد رفت تو سینه م
مست از خود بیخودیم
مسحور سِحر دیدن سَحرم
بار کلی چشم رو دوشمه
نباید بشکنه کمرم
قمرم نور بده
همه چراغا رو کشتن عقبم
من نه خودم ولی آینده تو بغلم
من عاشق رقص ولی سازا ناکوکن
میکوبونم تو خودم
بمونه سالا ناقوسم
با همه وجود میدرم جامه
سیم بشه مو های تنم
پی رویا های کابوس ندیدنم
میکشم آرشه رو بدن
بیاد صدا پوستم
ناخن بلرزونه مو رو
هارمونیا دوست شن
من رهبر چوب به دست نوازنده نیستم
سمفونی بی رهبرم که لباس ساز میپوشم
من خودمو نمی بینم
شاید صدام برسه به گوش های
صورت هایی با چشم های نابینا
توی عصر تیرگی تار میشه تصویرم
ولی شاید صدام
شاید شاید
شاید صداش دربیاد بعد ها
؛[قسمت دوم]؛
اگه اون کسی که اینا میگن من نباشم چی
نخ نما شم چی
تو نیازشون به یه قهرمان واقعی من ادا شم چی
کشف رمز ناجی با چی
راهی بانی میکنم خالی
بازی توو دنیا آخرالزمان بی کفایتی
چطور باید کافی باشی
یه دنیا جنگه تو سرم
صلح رو چطور فرا بخونم
ته کشیده غذای روحم
سرنوشت اجباری ادامه دادن
شده بلای جونم
طلای شهر دود اندودم
اگه هیچوقت نفهمن ارزشمند بودم
من فنا شم چی
اگه بعد ها تو تاریخ بدنام بشم چی
بکنم آباد
خودم تنها بشم چی
میگن می تونست نکرد
یا نمی تونست کرد
باعث کنده شدن سرها بشم چی
دستور واسه شکنجه ی تن ها بشم
گیاه های سبز بسوزن از تابشم
اگه توی کتاب هاشون توی آینده
بازیچه ی سودآور دست ها بشم چی
دست من روی رگ گردن
لغزش ضعیفه نبضش پریده رنگش
تصویرو خایه گشاده بینیش
بیرون زده سرخی جرئت
داغِ کرسی قدرت
روبروم یه دریا از یخه
دل من مال زدن و
تبخیر آبای ساکن همیشه سرده
من پایان میدم این کدو
من شما میکنم این خودو
به سیاهی لشگرا بگین
من بازی میکنم این رولو
بیخیال سود و ضررم
بیخیال پرپر زدنم
من عطار میسازم
با جدا کردن روح از بدنم
پهلوون پنبه های شهرو
رهنمود دهنده های خلقو
انقد گدازه توی سینمه که
سیاه میکنم با دود از دهنم
برای دردهایی که کشیدم
فردا هایی که نچشیدم
این جیغ جنون انزجارو
من محصول ارتکابش
تنها راه رسیدن من به انتقامه
اومدم که ب...
؛[قسمت پایانی]؛
- روبات مادر : شماره 404 به پایان شبیه سازی نزدیک شدید
ناکجا فقط برای سرگرمی ساخته نشده بود
- شماره 404 : من و تو زبون همدیگه رو نمیفهمیم
بگو که این مسخره بازیو چطوری میتونم تمومش کنم ؟ ها
- روبات مادر : جلوی شما دو جای اثر انگشت وجود دارد
سمت راست ، شما رو در واقعیت کنار ما به هوش میاره
سمت چپ باعث غیرفعال شدن کدهای ما میشه و شما هم دیگه به هوش نمیاید
اما آدم های داخل اون قفس آزاد میشن و دنیای بیرون رو تجربه میکنند
لطفا انتخاب کنید
شماره 404 : این همه درد و رنج فقط واسه اینکه اینجا یه انتخاب کنم
چرا ؟
- روبات مادر : انتخاب. همه چیز یک انتخاب ...