Farshad
Tanhaeiam (Bonus Track)
[قسمت اول]
حاصل تموم تنهاییام یه فرشاد که عصبی ام اَ دستش
خلاصه توی چند خط شعر
یه فرشاد بدون برگ برنده
کجاست آلت قتل پرنده
حاصل تموم تنهاییام باختن بود
زندگی از هیچی ساختن بود
نگشتن برای یافتن بود
آسیب همه جا تاختن بود
حاصل تموم تنهاییام جرمام بود
صبح و ظهر و شب قرصام بود
صحنه ی خالی و جولان بود
سیلی و سرخی رخسار بود
حاصل تموم تنهاییام یدونه فرصت
سرِ سبز من و زبون تندم
ایستادنم روبروی قدرت
حاصل تموم تنهاییام مشکیِ تمومه نقاشیام
تفاوتو من به جون خریدم فاصله ی منو اطرافیان
حاصل تموم تنهاییام جنگ بی پایان
که برای من خستگیا داشت
میپرسم کیا گم توی تاریکی ان
تا ببینم که دست کی بالاس ، کی شبیه ماس
حاصل تموم تنهاییام قدرت بود
غلتیدن توی جرعت بود
برای کندن از این زمونه رپ تنهاترین مهلت بود
گیجم، منگم، من دیوونم کیَم کیَن پس میخونم
فرمونو بده من میرونم
نگرانی اینو خوب میدونم
بد میترسی از تند رفتنم باید به بالاییا فرصت ندم
زهر نیش من تو دفترمه جلومو نگیر، نگو تندتر نرم
حاصل تموم تنهاییام
خالق تموم بدخواهیا
شاید پایان خوبی نداره
شاید خوب نیست واسه الافیات
حاصل تموم تنهاییام برای من مثه گنجه
یه نگاتیو که چاپ میشه از من تصویر داغی از رنگای سرده
[همخوان]
حاصل تموم تنهاییام
حاصل تموم تنهاییام
حاصل تموم تنهاییام
حاصل تموم تنهاییام

[قسمت دوم]
اجرام کن توی تئاتر شهر
نزدیک شو به حال من
بکشون داستانو به سانس شب
تو بازی کن بجای من
اجرا کن منو ارضا کن نبینم نسیبت زندان شد
تموم دوستاتو دعوت کن منو با قلبت احساس کن
منو بنویس بشو دست به قلم حس کن طعم تلخ دَرَک
تموم حسات سهم منن تموم دردات زخم تنم
بگو بزنن کنار پرده ها رو رویایی کن لحظه هامو
آهنگ بزار و شادم کن چه لذتی داره رقص با تو
بزار منو یکم تشویق کنن از نمایش نامه تقدیر کنن
این تماشاگرای آینده ایستاده بازیمو تحلیل کنن
من با گذشتم تنبیه شدم من حبسم مثه دود تو ریه
تن لاغر قدرت تو سینه
بگو به اون که رفیق جون جونیته
هرچی بگم برات کم گفتم چشماتو بستی چون من لختم
زمان برام دیگه بی معنیه تموم وقتارو من کشتم
بازی من داره خطرناک میشه روز به روزم تلفات میده
من نه اونم که باج میده من اونیم که از شاه میگه
من آیینه ی اجتماعتم حاصل خلقت اشتباهم
منو صدا نکن عشق ماتم من قهرمان قصه هاتم
نه تحت تأثیر نه دسته بندی یه مرد عجیب تو نقش اصلی
خودتو صدا نکن یه تحت تعقیب وقتی بازیچه ی بالایی هایی
صدام پخش میشه تو خیابون شَهرت واسه ی تو شبیه سیانور سمّه
بی حال بوده رقصت چیا بوده قصدت
چه رنگیه نعلت اسیری به دستش
دیدم فهمیدم چیدم میوَت کال بود
حاصل تموم تنهاییام تو صفحه ی من تاریخ مینویسه با حال بود
[همخوان]
حاصل تموم تنهاییام
حاصل تموم تنهاییام
حاصل تموم تنهاییام
حاصل تموم تنهاییام