؛[قسمت اول]؛
از هشتاد و چهار که استارت کار زدم میدونستم اینجا جام / پیاده راه اومدم/ تا امروز اونا که میخوان ویراژ بدن میگام
نزاع ست تو مغزم/این کاره بار اومدم
این حس بامه /از روزی که دست تو دست خانواده از بیمارستان اومدم /میاره صاف رو ورق هرچی بخوام فکرم /منو
زنجیره عازم کرد واسه گاییدن هیپ هاپ فارس اومدم
بیدارترینم /ولی از/دیار خواب اومدم/میسازم از ریشه میکنم باغو عوض/ یه ذهن متمرکز با دست خط نا مرتب/مطالعه رو
تاریکی تا که بشه دانشمندتر
توی این سیکل معیوب مبارزه با یه قلم/نا امید میشه هرروز مواجهه با یه شبح/بعید میدونه چیزی از معادله هاش
بفهمن/ساکن تو مغزش واژه ی مسافرت رفته سفر
دستش میگیره قلم مناجاتش نشه کمرنگ/بعد تکمیل هر شعر خدا بهش زده لبخند/لبخنداشو میاره رو ضرب/نگو دیوونه ای
چون دارم یه تیمارستان تو سرم
؛[همخوان]؛
از پایان اومدم از آغاز اومدم / هنوز جاشون هست زخما باز رو تنمه
واسه بستن سرآغاز اومدم/ تو فکر کن از بالا اومدم
از آغاز اومدم از پایان اومدم/هنوز جاشون هست زخما باز رو تنمه
واسه گاییدن ضحاکها اومدم /تو فکر کن از بالا اومدم
؛[قسمت دوم]؛
من از جایی شروع شدم که دقیقا خط خوردم/حقیقت منو زد/هر صدایی جز اون بود از طبیعتم شد محو/دلیلم هنر بود
/سنجیدمو رد شدم /کردم به سمتش مسیرمو کج
کسی منو درک نکرد/خریت در میکنم از سر جوجه رپرایی که فقیرن تو درک/حقیرن و پست/
تفت میدن لغتها رو به گند میکشن واسه شهرت و پول حریصن و تش/مثل یه خوک با سر میرن تو قبر
خبره هنوز رو بیت / قل قلکتون میده/چون جلو بوی مغزاتون پهنم از رو میره/پس دلو زدم به دریا مردم خیلی سال قبل/
تاحداقل بتونم زندگی بعدیمو صاحب شم/جای زخم رو تنم/با لذت
خالیش میکنم مثل یه سادیسمی رو بیت/به این امید که جهان از درد عاری میکنیم/یه کاری میکنیم کارستون/یا حداقل یه
کاری میکنیم حتی اگه ناقص موند/تش میریم با یه حال خوب از دنیا
با حفظ شرف و آبرو/داره جون تا نکشونه ظلم رو به تباهی/مشتاش میشن باز میگه:واسه یه روانی زندگی روا نی