Farshad
Tekrar
[ بخش اول ]
زیر پاهام سر
نمکای عرقای پیشونیم
میکنن یخ‌ها رو آب
میگردم پی لالایی
تا که یه جوری بکنم غم‌هامُ خواب
کلی کلام واسه پرتاب
جا نمیشم تو این ظرفا
وا نمیدم تو این جریان
بلواست
شعرام میگیرن لب‌هاتو گاز
تو قید و بند رفتیُ قیدتو زدن
هالووین تنت کردن
عیدتو زدن
وقتی سبزی رفت تو جیبت
زرد شد فکرت
چشمه خشکید و قهرمان قصه خسپید
نورتُ گرفتن دادن حس خورشید بت
اومدن بار انداز بزنن بت
تو بهشون پل دادی
خیمه زدن روت
زود آوردی کم
گفتی درست میشم ولی
خودتُ هل دادی
تـــــُــف
زیر سایه‌ها
تیم منتخب بیچاره‌ها
نیست جای ناله لای بیگانه‌ها
می‌تازم بهتون دیوانه
[ همخوان ]
تکرار، اطرافمون اشباح و سایه‌ها
تکرار، هی می مَکَن رنگ و لعاب ما
تکرار، سپر ما شعر و کنایه‌ها
تکرار، نصیبم شد (حوصله سر بر)

[ بخش دوم ]
سرمایم ایدمه
پولتُ می‌خرم
جونشُ میکنم
زورشُ میزنم
بعد پوستِ غولتُ میکنم
توی خلوت روحتُ میدرم
من از شب میام
روزتو میبرم
همین ور میمونم کوچتُ میخرم
تخلیه میکنم
رگ‌های تنِ اون جماعتی که
خون به تو میزنن
پر سر و صدام
لگدم شونتو میشکونتش
کارساز نیست روم صدا خفه کن
بو نمیگیرم تو بازار کثافت تو
مغرورم مثل طاعون
میزنم شبیخون
خوشحالم نیستی باهام
شبیهم هست
ولی خیلی کم
نیست منت ذلت هیشکی بالام
دمت رو کولت
فعال مدنی
علامه‌ی دهرهای الکی
نویسنده‌ی خط‌های درکی
توی اخبار چپکی
منم جنجال علنی
میبینم دل حال ترکیم
خوش خط و خالی نقاشِ وطنی
استخرُ بده به آب ندیده‌ها
من تو دریام یه غواص لعنتی
[ همخوان ]
تکرار، اطرافمون اشباح و سایه‌ها
تکرار، هی می مَکَن رنگ و لعاب ما
تکرار، سپر ما شعر و کنایه‌ها
تکرار، نصیبم شد (حوصله سر بر)

[ بخش سوم ]
میدم بغ‌هامُ قورت
سودامُ هورت میکشم
میکنه بحران ورود
خرَّمُ میگیره
صبح‌هاح غروب
ظهرهام طلوع
شب‌هام سرود
چرخه معیوب دارم
صبر ایوب
رقص اندوه
می‌خواد که باز خوابم بکنه
میدوئم به طرف قهوه مجبور
مرحله‌ی بعد غم اعصاب‌های خورد
آغشته میشن سلام‌ها به خون
کمه نفراتمون
ولی هنوز زندست ضربانمون
نمیدونی خریدیم چه خطرا به جون
خواستیم
خریدیم
میذاریمش تو اعماقمون
یه روز علایقمون میکشن بیرون
لذت از دماغتون
شادیمُ حروم کردی تو عزا بمون
حساب و کتاب نمیکنم
نمیذارم صدامُ کنار
در چشماتُ بزار
قایم بشو نیستم بیشتر
با این حس و حال
میگردم پی انتقام لای نگاه‌ها
انتقال پیدا میکنم
سینه به سینه
مثل ویروسای باردار غریضه‌ی جنگ
دارن میکشن قبیله‌ی من
منتقل میشم به غریبه‌ی بعد
رنج من توی این تکراره
چرخه تو بشکن
برچسبُ بکن
نمیترسم از واکنش‌ها رو هر کنشم
دنیای من بازی من
نمیکشه کس دیگه جور منو
میشم شعله ورُ
تو هم غر بزن قرمز خط بکش دور منو
[ همخوان ]
تکرار، اطرافمون اشباح و سایه‌ها
تکرار، هی می مَکَن رنگ و لعاب ما
تکرار، سپر ما شعر و کنایه‌ها
تکرار، نصیبم شد از تو نظاره ها