Farshad
She’re Kabood
؛[قسمت ۱]؛
زیر دندونای جبر، توی سرما
یه طوری می‌کشم آه
داغ بخارای توی نفسم
اینطوری برفا رو
می‌شه کرد آب
گذشتن رو خط پیشونیم
رنگ سفید بین موهام پی پایگاه
توی صورت کی سنگ می‌کوبی
از جایگاه نگو
تو که تو غرب می‌لولی
تو از کدوم امید می‌زنی دم
با ترکه ی کدوم گروه می‌زنیدم
تو از کدوم ماده می‌گیری دم
منو با کیا اشتباه می‌گیریدم
تو این سردخونه
تاوانا رو چشیدیم
جریان داره
چون ما بادباناشو کشیدیم
جون تازه نمیاد از بحرف زدنت
پریزی که تو باشی
ما دوشاخشو کشیدیم
خون مُرده زیر پوست کلمه ها
نشونی از مشتای رنجام بود
روبروی زردی با ژست عبوس
وایسادم با یه شعر کبود
زیر دندونای جبر
توی سر من
راه می‌ره یخ با لباس
سینه داغه، سر سرد
نمی‌تونن بسنجنم معیارا و اندازه ها تا
؛[همخوان]؛
زندگی تراژیک، مرگ حماسی
پر از تردید لرزش فَک ها
گونه ها و چک ها، دندونای جلاد
قطع می‌کنن زبون با بهتون درازی
زندگی تراژیک، مرگ حماسی
پر از تردید لرزش فَک ها
گونه ها و چک ها، دندونای جلاد
قطع می‌کنن زبون با بهتون درازی

؛[قسمت ۲]؛
رد کرده دیگه سن سی رو
نقد دادم رفت بیشتر اَ نصف عمرو
تعارف هم نکن آزادی قسطی رو
که من دلم نمی‌خواد غیر کلو
آسیاب به نوبت، بلیط دست قدرت
انگیزه ها می‌میرن تو صحن قتل فرصت
شکمای بی خطر و پر از نون شهرت
گوشام عق می‌زنه از بوی بد صحبت
من بدون دولت ساختم ساختمون جرأتو
که به خواب نمی‌رم با لالای کهنه ات
تکیه گاه من روی چند تا نُت بناست
تا که نشم روبرو با جاخالی محرز
غم و غصه شغل ایناست
بیست تا تا سیم رو غرو جمعه می‌داد
گلدونا رو بردن طبقه ی بالا
تو باغچمون هیچ بوته ای گل نمی‌داد
دیره واسه درمان ما
تلفات بالاست زیر سرمایه ها
زاد و ولد کن عوضی
خودم ترس می‌شم توی گهواره هات
دندونای جبر تو می‌شه خُرد
پریدم از چاله های دیروز پیروز
ولی سینه سوخت
برام بی معنیه تعاریف روز
نمی‌دونم چه شکلیه آینده ی پیش روم
؛[همخوان]؛
زندگی تراژیک، مرگ حماسی
پر از تردید لرزش فَک ها
گونه ها و چک ها، دندونای جلاد
قطع می‌کنن زبون با بهتون درازی
زندگی تراژیک، مرگ حماسی
پر از تردید لرزش فَک ها
گونه ها و چک ها، دندونای جلاد
قطع می‌کنن زبون با بهتون درازی