Farshad
Ghobar
[آلبوم کانون / متن آهنگ «غبار» از فرشاد]

[قسمت ۱]
تو زمین در شُرف خشکسالی
جای رشد خالی
ظهور تلفات، لای بردباری
اون روزی که
انگشتا رو می‌بُریدن
ساعدا داد می‌زدن
جای مشت خالی
چه کساده کار خوشحالی
آبستن خشمه، هوشیاری
هنوزم ظلم باقی
می‌گیره قربانی و
ما بغض داریم
وسط این جنگل شوم
توی قلبم، جای جغد خالی
تو دریای بُحران
ملوان بی‌سکان، داد می‌زنه
جای موج خالی
خلخال به پا
می‌رقصه دخترِ سارق
صورتای معشوقه‌های مردای شهر
و مست میشن سرها روی تن
رو لب‌های خشکِ زن‌های غم
جای رُژ خالی
نمک گیرت می‌کنن
تو شیرینی وهم
عطر می‌زنن
پَر میدن بهت
توی رطوبت بد بوی مدرن
جای مُشک خالی
اُبهت جون میده
زیر بُهت چهره‌ها
باد زوزه می‌کشه خبر ارتحال
غذا تو سفره نبود
که کور شد اشتها
عدالت ماسید
تو کتاب و قصه‌ها
همین الان، نگران انتها
گنگه ابتدا
کجای زمان باید زندگی کرد؟
شانس نی، وقتی
یه شکلن دو طرف سکه‌ها
[همخوان]
من غبارم
می‌گیرم گریبان ریه‌ها
حبسِ من میشه
خاکسپاری سینه‌ها
من غبارم
می‌گیرم گریبان ریه‌ها
حبسِ من میشه
خاکسپاری سینه‌ها
ما غباریم، ما غباریم
ما غباریم، ما غباریم

[قسمت ۲]
پخش، هر طرف شهر
پُره غم طرب من
غبارم می‌ارزه سرم به تن
سربلند، خالی از عرق شرم
کله خر
خُرد میشه سنگ
اگه بخوره روزی، سرم به سنگ
منم تب روی بلوای سینه‌های سرد
دهنا باز
حرف‌ها صدتا یه غاز
بوده کی به جای من؟
زالوهای خیکی جیره‌های شهر
جای فیلم من نیست سینمای بد
سینه‌های شق
از شهوت جیب ساز بد
نمی‌فروشیم بکارت
به دید فاحشه‌ت
اینه چالشم
زیر تیغت
لیز بخورم، بِبُرم
خیطه کار من
زدن زیر میزت
فکرم اینه دائما
آویزون گیره‌های بند
آفتابتو می‌کُشم
خیس بمون
توی نیمه‌های شب
بال زدم وقتی که
خالی می‌کردن زیر پای من
داستان منو
بگو ریه‌ها بگن
[پایانی]
ناسازگارم با فریب رستگاری
نقشه دارم، اگه برام نقشه داری
میگی از یه جغرافیاییم و نمی‌فهمت
چون وقتی باهام حرف می‌زنی
لهجه داری