Farshad
Romane Moztareb
[قسمت اول]
اگه قد من کشیده بودی
نمیتونستی تکون بخوری از نعشگی درد
زندگیم ادامه داره اما
هنوزم حمل میکنم توی سینه خستگی مرگ و
لحظه های غمگین دفترامو ,یادمه رفتنارو
من اگه سخته برام از محلا هم چون
یادمه قبلا ها رو
رو سیاهم پیش موهای سفیدم
پیش کودک درونم پیش به موقع رسیدن
جلو سیگارای کشیدم
جلو سیاهی ریه هام
و آرامش که طرفش نمیرم
هرچی عجله میکردم دیر میشد باز
یه تولد توی تنم پیر میشد باز
وقتی گوشت روح من و میبرید
این رنج بی وجدان سیر میشد باز
خوشحالی چه باختی میداد
وقتی اخمم روحامو آشتی میداد
روانیم ولی دنیا منو عادی میخواست
نمیرقصید بهش میگفتم ساز چی میخوای ها؟
دنیا به ساعت اتاق من خوابیده
کرختی بهم پا میده
راه میره باهام بهم جا میده
خوشبینی وا میره تا میشه
فردا واسه دیدنم صابون دل مارو
سوهانه رو ساییده
[همخوان]
دل به آب نمیزنم ,دیگه نقاب نمیزنم
اتفاق نمیخرم ,حس خرج نمیکنم
من اهل پروازم
افت پریدن از رو چاله ها نمیپرم
هر قدم ریسک سقوطمه
از همه ی که چی بشه ها که چی ترم
پرده هارو میکشم تا که هیچ کسی نیاد به دیدنم

[قسمت دوم]
ترس نا که سیر من نفس, بی رمق
این رمان مضطرب و میزنم ورق
شیونم تنم, داد من, بی داد منم
هرچی بوده کاشتم منتظر جوونه ام
فکر چیدنم فقط, فهمیده شدن توهمه
نمیکنم جستجو واسه گفتگو
من از دیالوگ فراریم
خونه ام نوک برج زهرمار
تو نظرم کل کنایه و نیش ها خنده دار
دلم ابره زبونم طغیان سیل سیلاب ها
از کلمه های غیره واقعی
چیزی نموند جز خرابه ای
هرچی میشنوی جنازه ی جمله های امیدواریمه
میبینی؟ هنوز جسدشون هست
گرمای نفسشون هست
بوی تلاش ها و عرقشون هست
رنگ تلافی تو طلبشون هست
یا من زیادی زود اومدم یا که خیلی دیر
از این جماعت مصرفی فکر خیری نیست
نمیفهمم خنده هاشونو غصه هاشون جدی نیست
دنیاشون جوون و خامه من خیلی پیر
نیم سوز ان همه لامپای شهر دلم
گاهی چشمک میزنن وقتی دارم توی کوچه هاش تلو میخورم
منتظر مهتاب, یه روزی خودمو زیر تیر چراغ برق ولو میکنم
[همخوان]
دل به آب نمیزنم ,دیگه نقاب نمیزنم
اتفاق نمیخرم ,حس خرج نمیکنم
من اهل پروازم
افت پریدن از رو چاله ها نمیپرم
هر قدم ریسک سقوطمه
از همه که چی بشه ها که چی ترم
پرده هارو میکشم تا که هیچ کسی نیاد به دیدنم

[قسمت پایانی]
پر کز کردن کنج اتاقم
من دودم سرف گناهم
روی چشایی که چشم به راه جواب موندن
میکشه سرم سوالم
زنده موندنم و خوب بلدم ولی
چطوری زندگی کردن شده فراموشم
نا امید نه! غمگینم سرا پا گوشم
پی یه صدام که بگیرمش در آغوشم