"ارغوان"
از سرما کبودی ارغوان خونه
زمان تو دور از زمان من
ببخش، امروز پیرمو فردات جوونه
من زرد نقشم، تو تو صف فصلا
شاید نمونه جایی از ما نشونه
ارغوان خونه منو پستی زمونه و این عشق ناشیونه و این کوچه ی بیخونه
دلتنگیم از جراحت نبودت
ارغوان خونه، تا به زور شب خورشیدمو ندزدن
امیدمو نکشتن
سهم من آفتاب تابش جنونه
قطرهای رود همه اشک های شورت
لیوانای خالی خطای دودت
دیروز پاکیو فردای شومت
یاد من میمونه
یاد من یه تاریخ
یاد من یه دریا
یاد منِ دیروز مرده پی فردا
شکلای قشنگ توی سقف خونت
برای من اما سیاهن ابرا
برای من همیشه تاریکو سردن
برای من، همه ی رنگ ها یه رنگن
از ریشه های پیرت تا آخرین جوونه
صدامو لمس کن تو زمان دورت
ارغوان، قرییه غریبه روزگار
تو نگاه عاشقای نا امید خونه داره فردای دونه های بی شعار
ارغوان، قرییه غریبه روزگار
تو شکاف سیمانو خشکی خونه داره فردای دونه ها بی شمار
ارغوان خونه، اینجا همه چی خوبه
که مرده و هنوز به یاد تو مونده
رسیده جونش به خط رنگ خونت
ضخیم تر از اونیه که بشه شکوندش
ارغوان خونه دلمردگی حرومه
سنگینی دلهامون غم گرونه
تو شب های فردا
به یاد من باش
به یاد کولیه جوونو همه حرفاش
به یاد جای پاش روی تن شهرت
به یاد شعری که روی تنش زخمه
به یاد دست خشمو فشار نعره
که مشت منو تو زمانو پاره کرده
ارغوان خونه(ارغوان خونه)
از زمان دورت(از زمان دورت)
دستمو بگیر اینجا همه چی یجوره
آدما بیهودن
زمینش افسرده
همراهی نیست واسه مرد های گرده
بی همزبونیمو
به رنگ خونیمو
بی حساب از زمان ظهوریمو
چهره ی هیچکسیو نمیشه خوندش
برای ما همیشه همین بوده
به یاد ما باش ارغوان خونه
ارغوان، قرییه غریبه روزگار
تو نگاه عاشقای نا امید خونه داره فردای دونه های بی شعار
ارغوان، قرییه غریبه روزگار
تو شکاف سیمانو خشکی خونه داره فردای دونه ها بی شمار