Farshad
So’oud
[ورس یک]
من یه خون لخته شده توو رگ های دنیا ام
دلیلِ سکته جهان عبثتم
رو به روم وایستا و خوب نگاه کن توو چشم هام
که دست خالی اومدم نبرد شب
که من محصول همین جغرافیام
همین اطراف از خِطِه ی جرم ها میام
سوخت زیاد دادم ولی توو این فیلم مستند
بازی نمیکنم نقش قربانیا
سیر نمیکنه من رو میوه های کال
زیر پا جا گذاشتم بند های نیمه باز
وسط شاه راه های تیره تار
کلیدی نیست ولی خب قفل ها زیاد
شدن دست مالی همه واژه های معصوم
میخونم که بگیره حالِ تازه مفهوم
هدفی نبوده، هدف رو ساختم
بهش دادم کالبد، با یه روح سگ جون
تنم توو باتلاق، سرم بیرون
مسیر زیباست، مقصدم ویرون
گذشته مختوم، آینده نامعلوم
چه میشه کرد با اضطراب اکنون
وامدار احساس ام از باخت هام
لای تعهد و تکلیف دور از اتلاف
نکردم مخفی ، نمیکنم انکار
آرزومه که بسازم یه ابر انسان
[کورس]
جهان خوابگاه اوج رکود
آوردن طاقت، نشونِ لیاقت
ساختیم با عشق، نه زور سیاست
فکر صعود حس صعود
جهان خوابگاه اوج رکود
آوردن طاقت، نشونِ لیاقت
ساختیم با عشق، نه زور سیاست
فکر صعود حس صعود

[ورس دو]
رپ کن های معنا باخته
دلال های اعتراض، روی سخن با شماست
سلاطین نوشتن جمله های قصار توو زوال
بگین چه خبر از اون طرفِ حصار
شما که همه مفهوم هاتون بو میده
شخصیت هاتون زوری الگو میشه
شما که ایدئولوژی ازتون روییده
ادعای پوشالیتون یه ملت رو کوبیده
شما که نقص ندارین
شما که در فرارین ولی ترس ندارین
شما که منتظرین زخم درارین
لای بی قراریِ آدم ها برقرارین
حرافین، حرف ندارین
میدونم که دشمن هامون مشترکه
ولی حتی
دشمن مشترکمون باعث نشد با هم دوست باشیم
اتحاد یا مصادره به مطلوب
ماجرا هم چیزی ماورایِ بازی های رپه
ایجاد خدشه روو تن مافیای شبه
صورت کلمه هام لِه مهم سیرته
سادگی رو جذب کنه جون کلامم که
همه وزن ها و قافیه ها زینته
مهم هیبت نیست مهم حیثیته
تا دقیقه نود که همه بلدن بدوئن
سخت اینه بدویی بیشتر از ظرفیتت
[کورس]
جهان خوابگاه اوج رکود
آوردن طاقت، نشونِ لیاقت
ساختیم با عشق، نه زور سیاست
فکر صعود حس صعود
جهان خوابگاه اوج رکود
آوردن طاقت، نشونِ لیاقت
ساختیم با عشق، نه زور سیاست
فکر صعود حس صعود

[ورس سه]
پشم نداره واسه من کلاهِ واقعیت
من حقیقت رو میکشم بیرون از رویام
قدرت توو قبول ضعف هاست
راه تکامل در گِرو پذیرش نقص هاست
زندگی کن همه اشکال هات رو
مشاهده کن همه انکار هات رو
ببین، گوش کن همه جوره فکر کن
از این دنیا فقط بر ندار دلخواه هات رو
بدون تو مایی نیست، فردایی نیست
صلح نیست، دعوایی نیست
تحمل بلوایی نیست
به هر قیمت حضور داشته باش
که هیچ رنگی تووی تنهایی نیست
هر چیزی ساختی خراب کن
دوباره بساز، صاف شو
ابر شو، دوباره ببار
بیهوش شو، بمیر به هوش بیا
تخم زندگی رو دوباره بکار