Farshad
Hadese
[ورس یک]
این یکی نه داده نه فریاده
سکوتِ محکم عربده هاست
کشیده توو صورتِ وحشت زده
این یکی رَد شده از لبه هاست
ول شده از بندِ جهت
چون اومده از جاده ی حبسِ نفس
انگشتاش خط انداخته بودن
روی میله های سردِ قفس
این یکی زندگی رو طلبکاره
این یکی شعرای ناراحت داره
این یکی یه من از کلِ ماهاست
قدِ یه شاهنامه خطر داره
کلی سیم پَره ول داده
واسه چوبایِ لای چرخاش
پاها میکنن برگا رو لِه
این یکی وایساده پای برگاش
طوفانِ حرکت عقربه هاست توو
شهرِ سکونِ ثانیه ها
مسیرای مستقیم دیکته میشن
این یکی شروع زاویه هاست
از توده ی بی افیون
از شهر عاشقای بی معشوق
از دنیای پرتی میاد که
گناه چشما دیدن بود
[کورس]
این یکی منم، یه حادثه ی رخ داده
این یکی منم، یه اتفاق افتاده

[ورس دو]
نور میتابه از پشتِ سرم
نمیبینه هیچ کس چهرمو
چشم توو چشمم با سایه ام
میگه تعریف بکن قِصتو
نوک میزدن کلاغای بد طینت
رو طنینِ مظلومِ صدا
جون میدادن جنینایِ حلال
لای فکرایِ مشغول زِنا
قصه‌ام قصهٔ خونه رفیق
دنیا قانونِ زوره رفیق
اگه آروم توو سکون خوابیدی
شک کن شاید شب شبیه‌خونه رفیق
این یکی از هیچی پشیمون نیست
ولی احوالی بد پریشونه رفیق
خوش نیومدم به مذاقشون
سر بالا میمیرم نه غریبونه رفیق
هفت سال لیتیوم سیتالوپرام
پروپرانول پوکساید دپاکین ایمی پرامین
فلوکستین آلپارازولام سرترالین
اووردوز روی زولپیدم
باهام از دلِ قرص حرف نزن
که من تا تهِ راهو رفتم
تووی دستام بوده پُتک تردید و
باهاش همه ناکجاها رو گشتم
این یکی صعود پرتابو دیده
خودش دوخته خودش صد بار بریده
این یکی روحش تیکه پارست
بی حسیِ پنبه ها رو دیده
نه منتظر نه کسی منتظرشه
شتکِ دیروز روی فرداست
توو یه قایق با بادبانِ پاره
[کورس]
خط میندازه با پاروی دردا
روی دریا، ماه آلوده آینده
دنیا با یه خنده میده
گرفته هاشو پس نمیده
این یکی از جاش کنده میشه

[ورس سه]
هستیم جایی که خطاست بودن
یعنی مالِ موندن نی
پنبه ها جلادن توو اکثرِ حنجره ها نای خوندن نی
زمانو از چنگمون ربودن
شعر دیگه دیره رو سرودن
بسمون نی؟
نمیخوای بفهمی سهممون چی
نقشمون چی؟
میخوای خم شی باز نردبون شی
پوست کلفت باش رَد میشی از دردِ پوچی
تا کی با چشمِ پُر برقصیم و
خنده به زنجیر و غل ببندیم
سیریم از حسرتِ زیستن
پس کِی باید شعله ور شیم

[هوک]
بیخیال شعر و وزن و قافیه
از اینجا به بعد یه نثرِ سادست
بیخیال هر افیون قرص و
هر چیزی که بهت توهمِ آرامش و آزادی میده