Farshad
Tamas
"برمی‌گردیم، با شنونده‌ی بعدی صحبت می‌کنیم
سلام
بگید که از کجا تماس می‌گیرید."

تماسم از دلِ فتنه‌ست
از زمان که من رو طی کرد
خط انداخت رو این پیکر
یه خلافم پُرِ پیگرد
فشار تا حدی می‌ده سیقل
آیا باقیش نمی‌آره نکبت؟
حتی انگشت به دهنِ حیرت که
کی اومد؟
کِی موند؟
کِی بود؟
کِی رفت؟
هر دفعه بیرون می زنم از جلدم یه هیکل با تهدید ایستاده بین‌ام
یه جوری با تحقیر نگام می‌کنه که تنگ می‌شه کُلِ کشور
توی حالتی مث هیپنوتیزم می‌رم و عرق می‌باره به کُلِ چهره‌ام
یک لحظه ببخشید
چیه پای تلفن‌ام باش توی تُنگت فعلاً
من فاصله ها رو می بلعم
تنهایی از تنهایی می‌ترسم
دائماً رادیوم روشنه چون
از صدای تویِ سرم می‌لرزم
می‌خوام در برم از قصه‌ی سرزنش
به صدای خانمِ قصه‌گو می‌چسبم
سِر
چند ساعت روی صندلی بی‌حرکت
دیو می‌گه هرچی هستم غلطه
شادی و رقصم غلطه
زبونش خشک و طلبکاره
بهم میگه زبون و حرفم غلطه
غلط غلط غلط غلطه
بدنم تب توی سر جهنم
گوشم افتاده گوشه‌ی رینگ
دره‌ی قلبم دَرَکه
جلو هر قدمم دورِ هر حس
کشیده خطِ قرمز
یه روز شکلِ پدر
یه روز پدربزرگ
یه روز جَدمه با یه نقاب
یه روز لای خط‌های کتاب

انگاری کُلِ وجودش کینه‌ست
من پُرِ نقصم اون بی‌نقص
پُرِ دست و پاست من بی‌دست
آس و پاس و بی‌کس
روحم حکمِ تقضیه‌اشه
نصفشو خورده
پیِ بقیه‌اشه
من کُلِ آپارتمان رو آتیش می‌کشم
تا بلکه بسوزه ریشه‌اش
مایوسم
مایوسم
مگه غلامِ حلقه به گوشم؟
کی چی من رو اینطوری مجبور کرد
تا از هر چیزی که دوست دارم دور شم؟
دیدی گاهی کابوس می بینی، که باید در بری هر طوری هست
می‌خوای داد بزنی و در نمی‌آد کلمه‌ات؟
توی بیداریم اینطور فلج‌ام
وای الاناست ظاهر بشه
ماه وقتی که حاضر می شه
راهِ آسمون کامل می‌شه
ایا این جادو باطل می‌شه؟
همسایه پائینی‌ها دلخورن
پائین می ره صدای دلهره‌ام
باید ماهی‌ام رو از تنگ دربیارم
زیرِ تختم قایمش کنم
جلو هر قدمم دورِ هر حس
کشیده خطِ قرمز
یه روز شکلِ پدر
یه روز پدربزرگ
یه روز جَدمه با یه نقاب
یه روز لای خط‌های کتاب