Hayedeh
Yeki Ra Doost Midaram
؛[قسمت ۱]؛
یکی را دوست میدارم
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس، او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم، نگاهش میکنم
شاید بخواند از نگاه من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس
او هرگز نگاهم را نمیخواند
به برگ گُل، نوشتم من
به برگ گُل، نوشتم من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس، ولی افسوس
او گل را به زلف کودکی آویخت
تا او را بخنداند

؛[پیش همخوان]؛
من به خاکستر نشینی
عادت دیرینه دارم
سینه مالامال درد
اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من
ولی در آرزویم عشقبازیست
مثل هر جنبنده ای
من هم دلی در سینه دارم
؛[همخوان]؛
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم

؛[قسمت ۲]؛
صبا را دیدم و گفتم صبا
دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم
که او را دوست میدارم
ولی ناگه ز ابر تیره برقی جست و
روی ماه تابانم را بپوشانید

؛[همخوان]؛
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم

؛[قسمت ۳]؛
من از بیراهه های حله برمیگردم و آواز شب دارم
من از بیراهه های حله برمیگردم و آواز شب دارم
هزار و یک شب دیگر، نگفته زیر لب دارم
مثال کوره میسوزد تنم از عشق
امید طرب دارم
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارم
؛[همخوان]؛
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم
من عاشقِ عاشق شدنم