Hayedeh
Ghomar O Zendegi
؛[پیش همخوان]؛
کجا برم خدایا
به کی بگم غمم را
که غم زبونمو سوزونده
چرا به لب بیارم که آتش درونم
تا استخونمو سوزونده

؛[همخوان]؛
این منم که قمارو باخته
رو نسیم، آشیونه ساخته

؛[قسمت اول]؛
ای دل پر آرزو
با تو کنم گفتگ
سنگ صبورم تویی، تو
مانده به دریای غم
در دل شبهای غم
چشمه نورم تویی، تو

؛[پیش همخوان]؛

؛[همخوان]؛

؛[قسمت دوم]؛
مستم و دیوونه ام
بی تو شده غم، دگر
همدم شبهای من، آه
بر در میخونه ها
حلقه شده تا سحر
دست تمنای من، آه
؛[پیش همخوان]؛
کجا برم خدایا
به کی بگم غمم را
که غم زبونمو سوزونده
چرا به لب بیارم که آتش درونم
تا استخونمو سوزونده

؛[همخوان]؛
این منم که قمارو باخته
رو نسیم، آشیونه ساخته