Putak
Eteraf Mikonam
داره میسوزه تنم از این آدم بی جنم
منم اون هیئت با علم که عقب تر رفت با هر قدم
نمیشه باورش سخته که این زندگی آخرش تلخه
دلیل انحراف من گوش کن به اعتراف من

ترس من از مردن این بود بمیرم
که اون دنیا هم آدمای همین دنیا رو باز ببینم
اگه راستشو بخوای خودکشی من جسمی بود ولی تصمیم گرفتم خوشبختی رو همین دنیا ببینم
خسته شده بودم ازونا با افکاری که پر از ستم است
ولی پسته لال سکوتش دندان شکن است
این آینده کجاست پس من که پیداش نکردم
هرروز فکر میکردم همین فردا آینده من است پس
ولی اعتراف میکنم اشتباه بود حرفام
باید بلند میشدم هرچی سریعتر من از جام
مشکلات ظریفن و نیازمند برجام
حتی نمیتونستم بربیام از پس خرجام
خب گفتم چی بهتر از خودکشی روحی
چی بهتر از تولدی دوباره تو مودی
که همه جا خورشید باشه ، نورانی ، درخشان
طرفدارام گل باشن و پوریا تو کودی
من پسری بودم که واسه پدرم همیشه بودش دردونه
ساعت 4 صبح من شام میخوردم ولی پدرم صبحونه
چه فاصله ایه بین دو نسل مادرم خوب میدونه
خب زندگی من این بوده یک زندگی بیهوده

داره میسوزه تنم از این آدم بی جنم
منم اون هیئت با علم که عقب تر رفت با هر قدم
نمیشه باورش سخته که این زندگی آخرش تلخه
دلیل انحراف من گوش کن به اعتراف من
دست رو هر عشقی میزاشتم فرداش شکست بود
هرکی روی تخم چشم بود فرداش پر اشک بود
هرکی گوش راستم بود پرده شو یکی زده بود
هرکی زبونم بود فرداش همه رازامو لو داده بود
تو انتخاب دوست هیچوقت دقیق نبودم
آیه ی قرآنو روی عقیق نخوندم
مردم میدویدن و من سریع نبودم
دستم توی دستش و فکرم باهاش نبود نه
دست عشقشو بش بگو یواش بگیره
بوسه ی عشقو بگو فقط از لباش بچینه
ستوده
پوتک برا رپ مثل نماز به دینه
ستونه اصوله وجوده نبوغه
اعتراف من غم انگیزتر از اشکای ابره
عصبانیت تو چشمام بدتر از خشم یه ببره
بدن من تو یه طابوت و ایده هام تو صدتا قبره
پوریا بیشتر از تو راست میگه ولی بخون چون می ارزه
من نه پلاک دیوار میشم نه تو جنگ چیریکی
من آقا بالاسر نمیخوام ، ملتفتی؟
یه حرفی زدیم مد شد من که این همه ضدشون بودم
به چه جرئتی به من میگی ایلومیناتی؟

داره میسوزه تنم از این آدم بی جنم
منم اون هیئت با علم که عقب تر رفت با هر قدم
نمیشه باورش سخته که این زندگی آخرش تلخه
دلیل انحراف من گوش کن به اعتراف من