Putak
Sarab
[مقدمه]
بدون شک 13 بند
بعضی وقتا یه چیزی رو میخوای
دلت آرومه که دعا می‌کنی میگیریش
یه پولی نیاز داری، کار می‌کنی به دستش میاری
نسخ سیگاری، واسه خودت میخری
ولی بعضی وقتا عاشق یه نفری که رفته
میدونیم دیگه نمیاد
حالا هی دعا کن
هی گریه کن
هی به گوشیت نگاه کن
رفته

[قسمت 1]
رابطه‌ی منو تو نه بد نی
فاصله‌ی بین من و تو کم نی
برگرد! خواهشی نگفتم
این جمله دقیقا از نوع امری‌ست
آره کردم کم و زیاد توش
تو هم کارایی کردی که هنو میاد بوش
واسه خودم هی چایی می‌ریزم، چایی می‌ریزم، با یه سیگار روش
زندگی بازی شطرنج با آدم میکنه
مشکل اضافه سر راهتم میکنه
بم میگی سیاهی یا سفید چه فرقی میکنه
وقتی چشمات ماتم میکنه
زیاد دور نرو، بنا به شواهد
اون آبی که اون دور می‌بینی محرزه سرابه
عاشق یه چادری مذهبی شدی که چند سال بعد لو رفتش دختره خرابه
همینه دنیا، ناکس بی‌رحمه
کاری میکنه که اصلا هیشکی نمیفهمه
بعضی وقتا حتی واسه من هیچ ریسکی نمی‌ارزه
واسه جوکای مسخره‌ی من هیشکی نمی‌خنده
بیا توی این لیوان واسم یه ویسکی بریز، بسه
انگار منو دوس نداره کلا هیشکی در این لحظه
هرچی جلوتر میرم میخورم من به دری‌ بسته
اصلا زندگیه منه حاجی از یه وری نحسه
دری وری بسه
نری ازین لحظه
نصیحت که اصل
زندگی بود گوش ندادیم دریغ از یه قطره
بریم سر اصل مطلب، همین بسه
مشکلات من بلنده انگار درختای دور ولی‌عصره
میدونم یه روز به هم میرسیم
شاید تو پیری، یه قلب، یه حسی
میگه که منو تو مال همیم
از اولشم بودیم به هم طلسمی
[پایانی]
من زندگیمو برات دادم
من ریسک کردم به پات
نمیدونستم سُفر‌تو پیش یکی دیگه پهن می‌کنی
پوتک