Putak
Mobarak
یه کتاب قرآن با خنده آمین
دست روش گذاشتی که تا تهش باهامی
ببین من خدا نیستم ببخشمتا
ظاهرمو نگاه نکن از تو یه بچه ام انگار
من خیلی ضعیفم بگو از حست زیاد
یه وقت دلمو نشکنی بگو دلت میاد
اگه تا تهش باهام بمونی تا تهش باهاتم
به شرط اینکه تو این رابطه باهات راحت باشم
هرکاری خواستی کن قبلش صداقت یادت نره
اگه فکر گناه زد به سرت چشا من یادت نره
راستی من شب ها همش فکر توام
بعضی وقتا خوابم نمیبره
همچنین امیدوارم
ولی عجیبی چندوقته
میخوام بگم نیستی ولی حسم چه سرسخته
میدونی چیه کلا بخت من کوره
فقط توروخدا بهم نگو قبلم کی بوده
چرا شما انقدر نامردید با من
اصلا شما حیوانید یا آدم
من از این به بعد به آدما میگم حیوان
به هرچی حیوان روی زمین میگم آدم
کلمه آدم از فحشم بدتره ، آدم
بعضی وقتا باید کامو تو ایوون گرفت
بعضی وقتا باید خوی حیوون گرفت
بعضی وقتا باید بیخیال باشی
با اینکه سختی ولی باید سعی کنی که باشی
بعضی وقتا باید از جا بلند نشد
بعضی وقتام باید محکم پاشی
من که تو زندگیم یه قانون دارم
تا خدا هست اصلا نباید عاشق باشی
غرور ، جزء رسم و رسومه خویشتنه
به چیت مینازی تو چیت از من بیشتره
ماشین هه، شرمنده ما کی باشیم
چی تو اون دیدی که منو پس زدی
من چیکار نکردم که اون کرد پس سریع
تو چرا با من اینکارو کردی


من که توقعی نداشتم گفتم بمون همین
من که گفتم هرچیو میخوای بهش دست بزن
با هرکی دوست داری برو باهاش حرف بزن
فقط به من نگاه نکن مثل جنس یه زن
من ضعیفه نیستم من پر از مهرم
من جادوگر نیستم نگو پر از صحرم
من پر از عشقم من پر از عبرت
نگاه نکن با اون چشای پر از نفرت
تو اونور پنجره نور روشن تری دیدی
پرده رو زدی کنار تا روشن تر ببینی
آخه آقا من که پرده ی اطاقت نبودم
من که اون کور کتری داغ رو اجاقت نبودم
آخه نامرد تو مرام داری تو اصلا مردی
حله آقا بخشیدمت حلال

چشام فقط اشک میریخت و هوار
من یه دایره ام که قطرش شعاع لکه
شنیدم عروسیته مبارکه
بعدا خودت فکر کن جدا به حرفات
هدیه ای برات گذاشتم خدا بهمرات
پسرک میره با ترس و لرز و بهتان
هدیه رو میبینه یه کتاب قرآن
روش نوشته که خوش باشی باش با اشک آمین
این کتابی که روش دست گذاشتی تا تهش باهامی