؛{قسمت۱}؛
همه چيو كثافت ميبينم، انگارى كه چشام رو كونـــــم باشه
هيچكى سرشو نميزاره رو شــــــــــونم، انگارى رو شونم شــاخه
همه دوس دارن سوارم شن، انگار بنزم
هركى ميبينتم ميگه "بسم الله"، انگار جنم
عقل و از كار ميندازم از راه بيراه و از خواب بيخابم، انگار عشقم
صاف و سادم، انگار 1100 ام
جا افتادم، انگار خورشتم
همه ايسگامو ميگيرن، انگار اف امم
اكثراّ پايينم، انگار كر كرم
همش چشم به راهم، عينه دوربيناى اوتوبان
هميشه بهم ريختم، انگارى فى البداهم
هميشه سوژه ميشم، انگار نخبم
با آشغالا دم خورم، انگار گربم
تو خيابونا ازم پره، انگار گشنم
رنگى به چهرم نمونده، انگار مردم
انگار دلقكم، هميشه الكى ميخندم
انگار بى كسم، هميشه تو تنهايى ميغلتم
هميشه روزارو ميشمرم، انگار زندانيم حبس دارم
همـــــــــــــــــيشه مــــــــيجنگم، انگار ســــــــربازم