؛{همخوان}؛
میگذره روزامونو نابه مودم
آفتابو منو اونکه پایه دودمه
تابستونمه
تابستونمه
حالـِ مونم آره خوبه
؛{قسمت اول}؛
چراغا ميشن روشن خاموش
تو هفته اينا دوشب بامون
ولى افتر پارتى باهم تو وان
بعد درا قفل و ميكنى تو شمع و فوت
باهم خوابيديم رم شديم بيدار مونيخ
من سايمون رتل تو فيلارمونيكم
بلدم تورو مثه تهران
نفسات پرميشه مثه سيگار تو ريم
سه ماه جمعستُ شنبه دورِ پٓس
ميكنم سر كج يه دونه اخم
هرچقدم عصبى باز آروم ميشم
وقتى كه تو ميزنى باهام بچونه حرف
رفتارمون بى دقت
پاهمون نيست رو زمين پيتر پن
ميكوبيم و ميشكنيم حد و مرزو پس
نميخوام شروع بشه اين ترمم بیا
؛{همخوان}؛
میگذره روزامونو نابه مودم
آفتابو منو اونکه پایه دودمه
تابستونمه
تابستونمه
حالـِ مونم آره خوبه
؛{قسمت دوم}؛
غُدیم ولی زیادی نه
شب برنامرو ویلا چیدن
لش رو ابرا بیدار میشم
عین مارو فقط تو فیلما دیدن
کردیم با هم میک لاو تا صب
در میاورد چشمات کارو
دوریم از خونه سه ماهو ولی
عشق و حالو همیشه میده تهران کادو
هرجا هستیم اسمیه حسش
منتظر تا اکیپ برسه
بعد موزیکای الویس پلی شه
خونه پر دود و قر میده وزه
همه چی واسه ما زیادی خوبه
عشق و حال بیماری مونه
شاید از هم دور شیم ولی
زندگیمون مثه فیلمای خیالی بوده
؛{پل}؛
منو تو تو بغل همیم همه این سه ماهو
خوبه شیطونیامون دنیا اگه میده کادو
این حاله خوبو
این حاله خوبو
این حاله خوبو
؛{همخوان}؛
میگذره روزامونو نابه مودم
آفتابو منو اونکه پایه دودمه
تابستونمه
تابستونمه
حالـِ مونم آره خوبه