Xaniar Khosravi
Taab O Tab
امشب از دیدن من
امشب از دیدن من
همه انگشت به دهان میمانند
همه خوب حال مرا
حال و احوالِ مرا میدانند
گل نیلوفر من آتش تازه بیا برپا کن
من که در تاب و تبم
تو بتابان و شبم زیبا کن
بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این تو و این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از من و حالم
وای عجب ماهی ، تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی با تو دردسر دارد
دل تو را امشب زیر سر دارد
به چه شبی
بگو امشب ما را میطلبی
بگو همچون من در تاب و تبی
در تاب و تبی
تاجِ سرم مگر از تو راحت میگذرم
تو را میخواهم با خود ببرم با خود ببرم
بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این تو و این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از من و حالم
وای عجب ماهی تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی با تو دردسر دارد
دل تو را امشب زیر سر دارد
وای عجب ماهی تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی با تو دردسر دارد
دل تو را امشب زیر سر دارد
وای عجب ماهی ، تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی با تو دردسر دارد
دل تو را امشب زیر سر دارد