Xaniar Khosravi
Cheshmanat Arezoost
من بی قرارم
از من عاشق دلی دیوانه میخواهی که دارم
گریه کن
یک شانه ی مردانه میخواهی که دارم
من بی قرارم
بی تو عذابیست
خنده هایی که به روی صورتم هم چون نقابیست
کار من عشق است و کار چشم تو خانه خرابیست
چشمانت آرزوست از سر نمیپرد
تو را ز خاطرم کسی نمیبرد
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای مرو
به دل نشسته ای چه کردی با دلم
به گِل نشسته ای میان ساحلم
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای مرو
بمان که عاشقت منم چرا تو میروی
در آسمان قلب من ستاره میشوی
بیا بمان که در شبم همیشه همچو ماهی
بمان که میکشد مرا تو را ندیدنت
تو رفته ای و من هنوز ادامه میدمت
به گریه تکیه میکنم مرا اگر نخواهی
چشمانت آرزوست از سر نمیپرد
تو را ز خاطرم کسی نمیبرد
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای مرو
به دل نشسته ای چه کردی با دلم
به گِل نشسته ای میان ساحلم
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای مرو
چشمانت آرزوست...
چشمانت آرزوست...
چشمانت آرزوست از سر نمیپرد
تو را ز خاطرم کسی نمیبرد
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای مرو
به دل نشسته ای چه کردی با دلم
به گِل نشسته ای میان ساحلم
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای مرو