Yas (IRN)
Marg

[متن آهنگ «مرگ» از یاس]

پام از خونه گذاشتم بیرون
مغزم از وسوسه‌های شیطانی شده بود ویرون
می‌گفتم تا به یه نتیجه‌ی درست نرسم برنمی‌گردم
اگه نتونم از پس این زندگی بر بیام، نامردم
خیابون‌های خلوت خالی از جمعیت خودم بودم فقط
بی‌پول، ذهنم مشغول قسطای چند ملیونی وسوسه کردن دورم عین غوول
ولی حرف‌های شیطون دلمو قلقلک داد
می‌گفت این همه کار پسر، تا کی می‌خوای بشینی تو دربه‌در
دزدی و قاچاق کن، هر چی دلت می‌خواد بخر
یه چیزی توجه‌مو به خودش جلب کرد
یک نور قرمز و آبی توی چشام سوسو می‌زد
جمعیت زیادیو دیدم، رفتم به جمعیت رسیدم
دیدم کسی روی زمین افتاده بود که
روی اون یه پارچه سفید کشیدن
از چند نفر پرسیدم، کنجکاو شده بودم
می‌گفتن هنگام سرقت از بانک بهش شلیک شده
نقاب رو از صورتش درآوردم
واسه همه اون چهره بود ناشناس
ولی قیافش واسه من آشناس
عه آره آشناس، یکی دو تا کوچه بالاتر از ماست
ولی توی محله همه داشتن از اون گله
یکی دل خوش از این جوون نداشت
هر کی به یه طریقی ازش شکایت داشت
حتی خود من یا دوستای من
این پسر برامون داشت حکم یه دشمن
یه بار به زور چاقو، پولامو ازم گرفت
کارش این بود: دزدی، دعوا، آزار و اذیت و خفت
فراری از مدرسه‌ها بود و همش دنبال سیگار و دود و
پای یه چشمش کبود و فکر پولای نامشروع و صعود و نسبت به پولدارها حسود بود و
هر چی تو گوشش خوندن که
این کارها آخر نداره سود، بی‌فایده بود
نباید در حین زندگی و مرگ، لعنت و نفرین مردمو برای خودمون به یادگار بذاریم
درگذشتگانی داریم که سال‌ها و قرن‌ها از مرگشون می‌گذره
ولی هنوز اسم، حرف، شعر، کار و اعمالشون تو ذهن تو و منه
افتادن به یاد مرگ خودش نوعی عبادته
چون آدم به این فکر میفته که این دنیای مادی بی‌ارزشه و فقط یه وسیله یا یه باجه است که
می‌ری بلیط می‌خری برای ورود به یه دنیای دیگه
هر چی خوردیم، مالمون، هر چی بردی، مال گور
هر چی داشتی مال، وارث هر چی کردی مال توست
مرگ برای من کلمه ترسناکی‌ست
چون من گناهکارم، این دنیا رو دوس دارم
هنگام مرگ فقیر و پولدار، معصوم و گناهکار هیچ فرقی نمی‌کنه
فقط کسی که اون بالاست می‌دونه که
چطوری روحت از جسمت به راحتی جدا کنه
اگه مرگ رو درک کردی و طبق این درک زندگی کردی مردی